بر علیه استثمار، فقر و بربریت سرمایه داری

ما به مبارزه طبقاتی و حزب طبقاتی نیاز داریم

هفت سال از ترکیدن حباب های مالی گذشت، اما نظام سرمایه داری کماکان دستخوش بحران عمیقی ست ( که وام مسکن ساب پرایم، صرفا رسواترین آن بود ) . هیچ پیآمد و نتیجه دیگری ممکن نیست از آنجائیکه نرخ سود - که افت آن به رونق اقتصادی بعد از جنگ، پایان داد - به سطحی که بتواند یک چرخه جدیدی از انباشت را در مقیاس جهانی مجددا راه اندازی کند، نرسیده است. بنابراین، از سال های ۱۹۷۰ میلادی تا به امروز، انجام اقدامات ﭘﻴـﺸﮕﻴﺮاﻧﻪ ایکه سعی کرده است با اهرم کمکی، اقتصاد را دوباره راه اندازد، تنها به « احيای » موضعي و موقت، منجر شده است. آنها از عهده مقابله با ریشه مشکلات بر نیامده اند و با به تعویق انداختن راه حل واقعی به آینده، تنها آن را بدتر کرده اند. رکود و حتی کاهش ِ سرمایه گذاری در بخش های تولیدی، نشانه های روشنی ست که در مجموع، برای بورژوازی سطح سودآوری رضایت بخش نیست. به همین دلیل است که برای چندین دهه، در تلاش برای دور زدن قانون ارزش، آنها اساسا به دو روش متوسل شده اند: حمله مستمر به شرایط زندگی طبقه کارگر و توسعه عجیب و غریب سوداگری مالی، یا به عبارت دیگر تولید پول از طریق پول، فراتر از کشیدن ارزش اضافی از طریق تولید کالا. ما در اینجا با دو روی یک سکه روبروئیم : تشدید استثمار برای حفظ هر دو سود صنعتی و مالی انگلی که بر اقتصاد بین المللی حکمفرماست.

انقلاب الکترونیکی و انفورماتیک، کاهش - و حتی از بین رفتن - تمرکز عظیم کارگران ( در « غرب » ) جابه جایی شغلی، حتی افزایش سقوط موانع سیاسی که بر سر ِ راه وحدت بازار کار در جهان ایستاده بود، ترکیب طبقاتی قبلی را زیر و رو و بازسازی کرده است. رقابت بین المللی برای کاهش کار مزدی به پایین ترین سطح، با استفاده از روش های مدرن تر استثمار که هر چه بیشتر شبیه به ارزش های قرن نوزدهمی میشود ( اگر چه آنها هرگز کاملا رخت نبستند ) وجود دارد. افزایش طول روز کار، کاهش دستمزدها که به افزایش حجم کار سرعت داده، عواقبی را برای سلامت کارگران بوجود آورده است. تحول در فرآیند تولیدی ( محاسبه شده که در ایالات متحده آمریکا برای ۴/۶ کارگر تنها یک شغل وجود دارد )، نرخ ناکافی سود، همانطور که اشاره شد، سبب ایجاد یک بازار کار واحد « ارتش ذخیره صنعتی » بزرگی شده است که بطور عینی توانایی کارگران به مبارزه را تضعیف کرده است. آمار رسمی تلاش میکند که بر روی واقعیت ها سرپوش بگذارد، اما رقم واقعی برای « بیکار ها » بیشتر از آنی ست که بطور رسمی بیان میشود. در ایالات متحده آمریکا ۱۵ ٪ ، در ایتالیا ۱۶ ٪ در بریتانیا ۲۰ ٪ و الا آخر. برای اینکه تصویر زنده تری از این موضوع داشته باشیم، در بیشتر کشورها این شامل شغل های مخاطره آمیزی که در ضمن صرفا مختص جوانان نیست، نیز میشود. قراردادهای کوتاه مدت، تحمیل پاره وقت و صفر ساعت ( در بریتانیا بیش از یک میلیون نفر درگیر چنین کار هایی اند که باید در هر زمان برای هر کاری کهفرخوان داده میشوند « در دسترس » باشند)، مینی شغل (۷ تا ۸ میلیون نفر در آلمان )، کار مستقل جعلی، تنها، نمونه هایی ست از « خلاقیت » بورژوازی، برای نگاه داشتن هر چه بیشتر طبقه کارگر - و حتی فقیر ترین بخش های و رشکسته خرده بورژوازی را – در زیر یوغ سرمایه. به این ترتیب آنها نه تنها دارای ابزار قدرتمند ِ فشار برای پایین تر آوردن دستمزد ِ زیر ارزش نیروی کارند ( که تا پایان ماه کفاف نمیدهد) بلکه تکه تکه شدن طبقه را شدت و سلاح کارفرمایان در ارعاب و باج خواهی را تقویت میکنند.

با همه این احوال، برای بورژوازی کافی نیست که فقط به کاهش مستقیم دستمزد دست زند. به منظور حفظ ِ نظام ِ اقتصادی ِ محتاج ِ اکسیژن ( ارزش اضافی )، بطور غیر مستقیم هم ، دستمزد معوقه، یا به عبارت دیگر، امکانات رفاهی دولتی، جاهاییکه هنوز پا برجاست، باید طعمه این حملات شوند. برای مثال، « کمک » صندوق بین المللی پول، برنانه « تنظيم » هزینه های اجتماعی اتحادیه اروپا، بر اساس کاهش بی رحمانه حقوق کارکنان دولتی، بهداشت، آموزش و پرورش، حقوق بازنشستگی، خدمات اجتماعی و به طور کلی هر آنچه که عواقب وخیمی برای اکثریت قریب به اتفاق مردم دارد، بنا شده است. در اروپا، طبقه کارگر یونان - و بخشی از خرده بورژوازی - تاکنون بالاترین هزینه ها را پرداخت کرده اند، اما فقر ( شاید هم بي چيزي کامل ) در همه جا خیزش عظیمی به جلو برداشته است. در این راستا حتی مهمترین سازمان های بورژوازی جهانی، کاری بجز از تأکید بر فزونی یافتن ِ غیر قابل ِ انکار ِ نابرابری های اجتماعی در طول چهل سال گذشته، نمیتواند انجام دهند. ثروتمندان غنی تر شده، طبقه کارگر، یا به اصطلاح لایه های میانی (که از نظر جامعه شناسان بورژوائی شامل بخش بزرگی از کار مزدی « تضمین شده » میباشد )، در یک کلام فقرا، فقیرتر از همیشه و تعداد شان به طور فزاینده بیشتر شده است. در ایالات متحده آمریکا ثروت ۴۰۰ نفر برابر با ثروت ۱۵۰ میلیون نفر برابری میکند. ۰/۶ درصد از جمعیت بالغ جهان دارای ۳۹ درصد ثروت جهان بوده در حالی که۳/۲میلیارد انسان ( ۶۹ ٪ از جمعیت کره زمین ) فقط صاحب ۳/۳ ٪ از ثروت جهان اند. در سال های ۱۹۶۰ حقوق متوسط یک مدیر، بیست تا سی برابر یک کارگر بود، امروز این رقم به ۳۰۰ تا ۴۰۰ برابر رسیده است ( درآمد مارچیونی، رئیس فیات
کرایسلر، با درآمد ۴۳۵ کارگر برابری میکند) . در مناطقی که صنعت به آنها منتقل شده، اگر به نظر میرسد که فقر مطلق ( درآمد زیر ۱/۲۵ دلار در روز ) کاهش یافته، جهان « پیشرفته » آن « بهبود » را با زوال شرایط زندگی بخش بزرگی از جمعیت، موازنه میکند. در هر صورت، حتی در کشورهای « نو ظهور » شکاف بین کسانی که از طریق دستمزد امرار معاش میکنند با کسانی که از طریق سود، در تمامی اشکال آن زندگی می کنند، در هر دو در شرایط مطلق و نسبی، در حال افزایش است.

هیچ کس منکر آن نیست که در برابر این وسعت از یورش سرمایه داری، شرایط برای پاسخ و ضد حمله بسیار پیچیده است، اما این نمیتواند بهانه ای برای اتحادیه های کارگری که نقش رهبری را در آماده سازی این سناریو بازی کرده اند، باشد.

اتحادیه گرایی « رسمی » در همه جا، با امضای بدترین توافق نامه ها و فرو نشاندن هر بیان مبارزه طبقاتی، که تهدید به فراتر رفتن از سازگاری با اقتصاد سرمایه داری را داشته، خود را هم دست کارفرمایان و دولت کرده است، بنابراین این نکته تایید میشود که آنها تسمه انتقال منافع بورژوازی در درون طبقه کارگر میباشند. اکثریت ِ به اصطلاح اتحادیه های آلترناتیو، که از مکانیسم های کنترل و مدیریت بازار کار کنار گذاشته شده اند، نشان داده اند که در برابر حملات سرمایه، قدرت انجام اقدامات موثرا را دارا نیستند. آنها یک نوع، اصلاح طلبی رادیکال نا همگون - و در نتیجه گمراه کننده – را با ساختار فعلی سرمایه داری، مشخصا در مرحله بحران ساختاری منتج از آن را، دنبال میکنند. اتحادیه های کارگری کشورهای « در حال توسعه »، اغلب همانند قرن نوزدهم اروپا، تحت آزار و اذیت هستند، هر چند، گاهی اوقات در راس مبارزات امیدوار کننده قرار میگیرند، اما پا را فراتر از افق اقتصاد بورژوایی نمیگذارند که با طبیعت خود اتحادیه که به عنوان یک واسطه برای فروش کالای نیروی کار در بازار ( در اصل به نمایندگی از طرف طبقه کارگر ) عمل می کند، سازگار است.

فعالیت های فلج کننده اتحادیه های کارگری - و جناح چپ بورژوازی - عنصر دیگری را به همراه دارد که به هیچ وجه ثانوی نبوده و آگاهی پرولتری را مسموم و از مسیر خود منحرف میکند و آن ملی گرایی ست. محروم از امید به جایگزینی سرمایه داری، با سقوط به اصطلاح « سوسیالیسم واقعی » ( در واقعیت سرمایه داری دولتی ) طبقه کارگر، اغلب به دام کسانی میفتد که میخواهند ما به نام سرزمین پدری، باور کنیم که منافع کارفرمایان و کارگران، استثمارگر و استثمار شده، یکی ست. این یک ترفند قدیمی و کثیفی ست، اما تا زمانی که پرولتاریا هویت خود را باز نیابد، تقسیم جامعه طبقاتی را طبیعی تلقی کرده و آنرا بپذیرد، متعاقبا، برای یک جهان متفاوت نه تنها آماده مبارزه نخواهد بود بلکه امید خود را نیز، برای آن از دست خواهد داد. به این ترتیب به توده قابل اداره شدن تبدیل میشود، در درگیری های منافع جناحی بورژوازی، گوشت ِ دم ِ توپ صرف، میشود. پاسخ طبقه ما به حملات هر چه روز افزون و خشن تر دولت سرمایه داری، به خصوص در کشورهای « پیشرفته »، تا به حال بسیار ضعیف بوده است. در « بازارهای در حال ظهور » که تمرکز کارگران افزایش عظیمی یافته، علی رغم خشونت قابل پیش بینی نیروهای سرکوب نظم بورژوایی، مبارزات بزرگی شکل گرفته اند. در اینجا کارگران قادر به دستیابی به برخی از موفقیت ها در سطح دستمزد شده اند. با این حال حتی در این مناطق، پاسخ سرمایه نه تنها سرکوب، بلکه جابه جایی صنعت به مناطقی بوده که در آن هزینه نیروی کار حتی پایین تر است.

این چندمین تظاهراتی ست که، با پیشروی بحران و سرمایه انگلی مالی، به ویژه در کشور های سرمایه داری « متروپل »، دامنه بسیار کمی برای مبارزات اصلاح طلبانه وجود دارد. این به این معنا نیست که مبارزه بیهوده است ! بر عکس لازم است ما آنچه را که میتوانیم متوقف کنیم، انجام دهیم . پاسخ خود را با کند کردن حملات سرمایه داری، با در کنار هم قرار گرفتن دوباره، با وحدت طبقاتی بر فراز تقسیم بندی های گروهی -با هدف بنیادی - در زمینه « اقتصاد » ( چیزهای دیگر بکنار، بطور کلی اینجاست که طبقه شروع به حرکت می کند ) به منظور ارتقاء آن به سطح سیاسی و حمله علیه بورژوازی، باید شروع کنیم. این یک جهش کیفی است که در این بحران سرمایه داری بیش از همیشه مورد نیاز است. این به هیچ وجه مرحله آسانی نیست مضافا بر اینکه در غیاب عنصر سیاسی مبارزه طبقاتی، حزب انقلابی، امر غیر ممکنی ست .

در هر دو « متروپل » و کشورهای « در حال توسعه » هیچ نقطه مرجع طبقاتی روشنی که بتواند پیشرفته ترین عناصر پرولتاریا را دوباره، بر اساس یک برنامه ضد سرمایه داری منسجم، متشکل کند، وجود ندارد. در یک کلام، آنچه غایب است پیشاهنگ سیاسی انترناسیونالیست و وجود بین المللی ست که بتواند انرژی طبقه کارگر را برای حمله، نه به این و یا به آن جنبه از ظلم و ستم سرمایه داری، بلکه به کل سیستم، جذب و هدایت کند.

اگر شیوه تولید سرمایه داری به تاریخ سپرده نشود، شدت و فزونی استثمار، ویرانی زیست محیطی در حد تهدید حیات در این سیاره، خشونت و جنگ، تمامی آن چیز ها ئی ست که بورژوازی میتواند ارائه کند. گرایش کمونیست بین المللی، که حزب کمونیست انترناسیونلیستی و سازمان کارگران کمونیست بخشی از آنند، برای این اهداف مبارزه میکنند: به ما بپیوندید!

Thursday, April 17, 2014
بر علیه استثمار، فقر و بربریت سرمایه داری | Leftcom

Error

Error message

PDOException: SQLSTATE[HY000]: General error: 1366 Incorrect string value: '\xD8\xA8\xD8\xB1 \xD8...' for column 'title' at row 1: INSERT INTO {accesslog} (title, path, url, hostname, uid, sid, timer, timestamp) VALUES (:db_insert_placeholder_0, :db_insert_placeholder_1, :db_insert_placeholder_2, :db_insert_placeholder_3, :db_insert_placeholder_4, :db_insert_placeholder_5, :db_insert_placeholder_6, :db_insert_placeholder_7); Array ( [:db_insert_placeholder_0] => بر علیه استثمار، فقر و بربریت سرمایه داری [:db_insert_placeholder_1] => node/12669 [:db_insert_placeholder_2] => [:db_insert_placeholder_3] => 54.160.133.33 [:db_insert_placeholder_4] => 0 [:db_insert_placeholder_5] => Nu7uPVZzjfEReHfOKgdvDvQkZrdSJQ_pZmq6a4dtYqI [:db_insert_placeholder_6] => 1250 [:db_insert_placeholder_7] => 1711652887 ) in statistics_exit() (line 93 of /web/htdocs/www.leftcom.org/home/modules/statistics/statistics.module).
The website encountered an unexpected error. Please try again later.