اعتصابات کارگری در ایران: موج جدیدی از مبارزات

در دسامبر سال ۲۰۱۸ ، ما مقاله ای با عنوان اعتصابات کارگری در ایران: این بار فرق میکند ...... (۱) درباره پایان اعتصابات و تظاهرات باشکوه کارگران نیشکر هفت‌تپه منتشر کردیم. وعده هایی که در آن زمان به کارگران داده شد بار دیگر شکسته شد، و از آنجا که حقوق‌شان را از ماه فروردین دریافت نکرده بودند، اعتصاب خود را از ۱۵ ژوئن از سر گرفتند. هنگام نوشتن این سطور، آنها بیش از ۲ ماه است که در اعتصاب بسر میبرند.

با آغاز شصت‌ و یکمین روز اعتصاب خود، حالا تنها نیستند، گزارش شده است که از اول مردادماه، موجی از اعتصابات در صنایع نفت و گاز و مجتمع های پتروشیمی در اهواز، آبادان، اصفهان، قشم، ماهشهر، کنگان، لامرد، مُهر، جفیر و دشت‌آزادگان، نیروگاه برق سبلان و شرکت نصب نیرو در اردبیل و همین طور کارگران صنایع سنگین هپکو در اراک،..... براه افتاده و یکی از مهم ترین و گسترده‌ترین اعتصابات کارگری سال‌های اخیر را رقم زده است. این اعتراضات در بیشتر موارد به دلیل دستمزدهای معوقه، علیه اخراج کارگران پیمانکار، بهبود شرایط کار و امنیت شغلی و معیشتی در برابر افزایش قیمت ها (افت بیسابقه ارزش پول ملی، کمترین در ۳۵ سال اخیر)، برچیده شدن شوراهای کارگری اسلامی، و در نتیجه علیه امنیتی کردن محل کار و غیره می‌باشند (۲)

اقتصاد ایران در بحران عمیق فرو رفته است. همانطور که قبلاً بارها اشاره کرده‌ایم، این اساساً به دلیل بحران سرمایه داری جهانی است، با این حال، ترکیبی از فساد هیئت حاکم و بی کفایتی، و تحریم های بین المللی آن را تشدید نیز کرده است. برخی از کارگران خواستار ملی شدن دوباره کارخانه‌ها هستند زیرا امیدوارند که حتی یک دولت فاسد نیز سریعتر دستمزدها را خواهد پرداخت، در حالی که این کلاهبرداران که شرکت ها را در اختیار گرفته اند، کمک های دولتی برای ادامه فعالیت تولیدی را نه در شرکت بلکه در حساب های ارزی بانکی خود سرمایه گذاری می‌کنند.

به هر حال برای اینکه این موضوع را در زمینه گسترده تری نگاه کنیم، شروع می کنیم از جایی که کارگران هفت‌تپه در دسامبر سال ۲۰۱۸ اعتصاب پر شکوه خود را پایان دادند. آنها در جریان مبارزات خود، نسبت به تحقق فوری مطالبات خود دید وسیع تری داشتند. این را یک کارگر هفت‌تپه، یوسف یار علی در پایان اعتصاب ابراز کرد. وی در پاسخ به این سؤال كه آیا « همه چیز پایان یافته ؟ » ، آینده نگرانه اظهار داشت:

غلط است اگر کسی فکر کند ما نمی‌دانستیم دولت و خائنین موفق به شکستن اعتصاب خواهند شد. و غلط است اگر کسی فکر کند که ما نمی دانستیم با این اعتصاب امکان تسخیر کارخانه یا کنترل کارگری ممکن نمی شود، ما می دانستیم و می دانیم و کارگران می دانند!!! برای رسیدن به زندگی شورایی، تسخیر کارخانه و کنترل کارگری به مبارزات بسیار بزرگتر و به همبستگی بسیار گسترده طبقاتی احتیاج داریم، و برای پیشبرد چنین اهدافی باید تسخیر قدرت سیاسی توسط طبقه کارگر انجام شود اما برای رسیدن به همچنین اهداف والایی، البته که نیاز است از یک نقطه ای مانند هفت طبقه یا مانند فولاد ، هپکو، آذرآب وپتروشیمی ها یا معدن چادر ملو و ... شروع کرد ، لذا از هفت‌تپه شروع شد و ضمن اینکه در هفت‌تپه ادامه دوباره خواهد داشت وبدون شک از کارخانه های دیگر نیز بزودی شروع خواهد شد ، مبارزه فوق در هفت‌تپه فقط یک گام نخست در شروع بود برای طرح زندگی شورایی تا کارگران بدانند حقشان را در کجا و با چه شکلی می توانند بگیرند، ما همچنان خواهان زندگی شورایی هستیم و برای دست یابی به زندگی شورایی از هر کوششی استفاده خواهیم کرد و در مقابل آن از هیچ مشکلی نمی‌ترسیم ما در محل مبارزه حضور داریم و بدون شک در آینده نزدیک دست در دست بقیه کارگران دوباره خیابان ها و شهرها و کل کشور را در زیر پای کارگران به لرزه درخواهیم آورد ، ما کارگرانی هستیم که به حق و حقوق طبقاتی خودمان آگاه شدیم و دست از خواسته‌ها خود برنخواهیم داشت تا زمانی که حکومت سرمایه داری را سرنگون و حکومت شورایی کارگری را برقرار کنیم، تا در حکومتی شورایی زندگی انسانی و راهی های رشد استعداد های اعضای جامعه را برای کارگران و برای تمام مردم ایران به ارمغان بیاوریم، به امید چنین روزی.

شاید اکنون آن حرکت وسیع آغاز شده باشد، اما برای گسترش، با موانع عظیمی روبرو ست. ما می توانیم این مسئله را با بررسی همه ترفندها و فشارهایی که دولت از دسامبر سال ۲۰۱۸ بر جنبش کارگری تحمیل کرده است، ببینیم. روایت هفت‌تپه، روایتی ست از همت و تلاش تحسین انگیز در مقابله با سرکوب و نیرنگ یک رژیم بغایت ارتجاعی. روایت مبارزینی که در برخورد با مشکلات، هیچ هراسی به دل راه ندادند، همان کردند که گفته بودند، مقاومت تا پای جان، نه تنها در مقابل شکنجه و ارعاب و بگیر و ببند ها ایستادند و کوچکترین خللی در اراده شان بوجود نیامد، نه تنها در مقابل صدها بار بازداشتی و زندانی شدن، چون کوه ایستادند و مصرانه بر روی خواسته های خود پافشاری کردند، بلکه در مقابل هزاران دسیسه و نیرنگ، اشاعه دروغ و شانتاژ و سعی به انحراف کشاندن مبارزاتشان، از خود هوشیاری و درایت طبقاتی نشان دادند و نقشه و خیانت معدودی از خائنین در صفوف خود، تطمیع اصلاح طلبان و رفرمیست ها و نیرنگ دوستان دروغین را نقش بر آب کردند. درست از فردای پایان اعتصاب، دو باره دست به مبارزه زدند نگاهی هر چند گذرا و فقط به گوشه ای از سر تیتر این مقاومت ها، از یک سو خصلت وحشیانه و ددمنشانه این رژیم را نشان میدهد و از سوی دیگر پرتوی ست از خصلت مبارزه جویی طبقه ای که برای نجات خود راهی جز مقاومت در برابر بربریت این نظام ندارد. در این مسیر پر تلاطم، نه تنها آن اعتصاب پرشکوه تجربه گرانبهائی برای خود کارگران هفت‌تپه شد، اما همان طوریکه انتظار میرفت، به مبارزه جویی بخش های دیگر طبقه کارگر نیز اثرات غیر قبل انکار گذاشت و همزمان از حمایت بیدریغ آنها سود برد. امروز وقتی کارگران زغال سنگ کرمان، اعتصاب خود را بشکل اعتراض مقابل ساختمان فرمانداری در شهر میکشانند، و خانوده های خودشان را در این اعتراضات دخیل میدهند، دقیقا همان کاری را میکنند که هم طبقاتی شان در هفت‌تپه کردند و در مقابل فرمانداری شوش همراه خانواده شان دست به اعتراض زدند. ما در این نگاه اجمالی سعی خواهیم کرد بر نقاط قوت و دستاوردهای این مقاومت تأکید کنیم و نقاط ضعف آن را نقد کنیم تا در توسعه آن سهیم باشیم.

آنچه که اتفاق افتاد ....

موج دستگیری ها و شکنجه و مقاومت جانانه

اسماعیل بخشی که همراه با ۱۷ نفر دیگر از کارگران و فعال اجتماعی سپیده قلیان در ۲۷ آبان ماه ۱۳۹۷ دستگیر شده بود پس از ۲۵ روز بازداشت و تحمل شنکجه در ۲۱ آذر ۱۳۹۷ با توديع وثيقه آزاد شد، در دوم دیماه ۹۷ ( ۲۳ دسامبر ۲۰۱۸ ) او در یک یاداشت کوتاه با نوشتن این جملات، " با اینکه دیگر معنای آزادی را دیگر نه می فهمم، نه درک می کنم، اندکی احساس آزادی کردم " برای مدت کوتاهی سکوت اختیار کرد، همقطارانش سکوت او را بدرستی معنی دار تفسیر کردند و با اطمینان و اعتماد بنفس تحسین انگیز، تمام قد به دفاع از او برخاستند و خواهان توقف پرونده سازی علیه او شدند. قبل از آزادی او در ۱۱ آذر ۱۳۹۷، نیروهای امنیتی به خانه علی نجاتی، نماینده اسبق کارگران و عضو سندیکای کارگران هفت‌تپه، یورش بردند و بدون ارائه حکم از طرف مقام قضایی، با ضرب و شتم بازداشت کردند. عسل محمدی دانشجوی دارو سازی دانشگاه آزاد از اعضا تحریریه نشریه گام روز ۱۳ آذر ۱۳۹۷، در آستانه روز دانشجو در تهران بازداشت و به شعبه یک دادسرای انقلاب زندان اوین منتقل شد.

سپیده قلیان که همراه با ۱۷ نفر از کارگران هفت‌تپه بازداشت شده بود بعد از یک ماه بازداشت، با تودیع وثیقه‌ی ۵۰۰ میلیون تومانی در ۲۷ آذر ۹۸ آزاد شد. اسماعیل بخشی در کمتر از دو هفته بعد از آزادی خود یعنی در روز ۱۴ دیماه ۹۷ با نوشتن یک نامه سرگشاده به وزیر اطلاعات، مدعي شد كه در زمان بازداشت ۲۵ روزه، بشدت شكنجه شده است. او وزیر اطلاعات را به یک مناظره تلویزیونی دعوت کرد. نفس نوشتن چنین نامه ای نشانگر درایت و شجاعت او برای به چالش گرفتن قدر قدرتی این رژیم بود، چرا که شکنجه و ارعاب در ۴۰ سال گذشته به یکی از ابزارهای بنیانی این رژیم ارتجاعی تبدیل شده است. به هر حال او در نامه خود چنین نوشت:

در روزهای اول بدون دلیل یا هیچ حرفی تا سر حد مرگ مرا شکنجه و زیر مشت و لگد گرفتند که تا ۷۲ ساعت در سلولم از جایم نمی‌توانستم تکان بخورم و آنقدر زده بودند که حتی از تاب درد خوابیدن هم برایم زجز آور بود و امروز پس از گذشت تقریبا دوماه از آن روز سخت در دنده های شکسته ام، کلیه ها، گوش چپم و بیضه هایم احساس درد میکنم جالب اینکه شکنجه گران خود را سرباز گمنام امام زمان می‌نامیدند اما به بنده و خانم قلیان انواع اقسام فحش های رکیک جنسی میدادند.........
مسئله دوم که برای من و خانواده ام بسیار بسیار مهمتر از شکنجه های جسمی و روحی ست بحث «شنودِ» مکالمات تلفنی بنده و خانواده ام توسط دستگاه اطلاعاتی شماست، بازجویم میگفت ما از همه چیز تو خبر داریم حتی می‌دانیم همسرت چند بار بخاطر مبارزاتت با تو دعوا کرده است" (۳ )

با نوشتن نامه سرگشاده، فشارها بسوی او برای تکذیب شنکجه از همه جا سرازیر شد.

فرزانه زیلابی، وکیل اسماعیل بخشی در گفتگو با رویداد ۲۴ گفت: "موکلم برای تکذیب سخنانش تحت فشار قرار گرفته است." در همین حال خبرگزاری هرانا نوشت که در طول روز "چندین بار با آقای بخشی تماس گرفته می‌شود و او را تهدید می‌کنند." ۱۷ دی ۱۳۹۷ (۴ )

اما در مقابل این فشارها، نشانه های همبستگی طبقاتی، ولو در محدوده کم، جلوه زیبایی از پتانسیل طبقه کارگر برای ساختن جامعه نوین، و اینکه آینده از آن شوراهاست را در پیش چشمان جامعه قرار داد؛ سوسن رازانی، عضو شورای زنان سنندج و فعال کارگری با نوشتن نامه سرگشاده به اسماعیل بخشی که او هم شکنجه شده با او ابراز همدردی کرد، و نمایشی غرورآفرین از وحدت طبقاتی از کردستان تا خوزستان بنمایش گذاشته شد. او در نامه خود چنین نوشت

سالها تک تک ما لحظه هایی چون لحظه های تلخ تو را تجربه کرده ایم.زندانی مان کردند،شلاق مان زدند،با بازرسی بدنی تحقیرمان کردند،دشنام دادند،الفاظ رکیک به کار بردند،حرمت حریم انسانی مان را شکستند،تهدید کردند....اما هر بار صدای حق طلبی و فریاد علیه تبعیض و نابرابری بلندتر و رساتر از پیش به گوش رسید. در ۳۰ بهمن ۸۶ وقتی در دادگاه سنندج به اتهام شرکت در مراسم روز جهانی کارگر حکم ۷۵ ضربه شلاقم را اجرا کردند میدانستم که این نه آغاز راه است و نه پایان. مبارزه علیه نابرابری و تبعیض، و تلاش برای داشتن دنیایی شایسته انسان، تامحو کامل نظام سرمایه داری ادامه خواهد داشت. و این بار تو رفیق عزیز با عزمی راسخ و اراده ای استوار، فریاد هزاران باره حق طلبی تمامی هم طبقه ای هایت در این عرصه از تاریخ هستی. دستانت را به گرمی میفشارم ، در کنارت و با تو فریاد میزنم من نیز شکنجه شدم. (۵ ) سوسن رازانی ۱۹ دی ۱۳۹۷

همزمان سپیده غلیان و بلافاصله عسل محمدی، فعال دانشجویی و عضو تحریریه نشریه «گام»، هم اعلام کردند که حاضرند درباره آنچه که در بازداشتگاه اداره اطلاعات اهواز شنیده و دیده اند درباره شکنجه اسماعیل بخشی شهادت بدهند.

تداوم مبارزه کارگران و استیصال رژیم

رژیم مستاصل و نگران از اوج گرفتن این حمایت ها و برای جلوی گیری از گسترش آن، به خانه ها و محل کار کسانی که کوچکترین احتمال حمایت را از آنان میدید یورش برد. علی رغم این تهدید ها و بازداشت ها، کارگران بخش های مختلف هفت‌تپه با دست زدن به اعتصابات مقطعی و چند ساعته و اخلال در کار، بر مطالبات خود پای فشردند و مدام خواستار آزادی علی نجاتی.....و سایر بازداشت شدگان شدند. در دانشگاه ها هم با شعار "ما همه بخشی هستیم" از افشاگری های بخشی و کارگران هفت‌تپه با برگزاری تظاهرات و تحصن حمایت شد. در یکی از اعلامیه ها چنین میخوانیم

بارها شعار دادیم و بر آن هستیم که « فرزند کارگرانیم، کنارشان می‏مانیم» و امروز ما خود به عنوان زخم‌‏خورده‌گان «شکنجه» و «زندان» به خاطر فریاد «برابری و آزادی»، اسماعیل بخشی را همسنگری می‏دانیم که لحظه‌ای تنهایش نخواهیم گذاشت همچنان که کارگران «هفت‏ تپه» و «فولاد» را تنها نگذاشتیم. به او و دیگر کارگران مبارز می‏گوییم که هنوز هم «زمین زیر پای‏تان می‏لرزد»، چه اینکه مشت‏های گره کرده، پاها و حنجره‏‌های آکنده از فریادتان در بدن‏های ما کنشگران صنفی دانشگاهی به عنوان فرزندانتان تکثیر شده‌است. ما چنانچه در مقاومت علیه امواج پولی‌سازی و خصوصی‌سازیِ همه ساحت‌های زندگیمان هم‌سنگریم، در تحمل حبس و شکنجه نیز هم‌سرنوشتیم و در ایستادن بر حقمان تا آخر هم‌پیمانیم. (۶)

گروهای مختلف اجتماعی، به حمایت از اسماعیل بخشی، دست به افشاگری زدند. یکصد نفر از معلمان حمایت خود را با امضای بیانیه زیر نشان دادند. لازم به یادآوریست که گذاشتن امضاء در پای چنین اعلامیه ها در ایران ریسک بزرگی را به همراه دارد. به هرحال در قسمت هایی از این اعلامیه چنین میخوانیم:

پس از دستگیری خشونت بار معلم عدالتخواه، محمد حبیبی، که با ضرب و شتم و به کار بردن الفاظ رکیک صورت گرفت، امروز شاهد رنج نامه کارگر زحمتکش، اسماعیل بخشی هستیم که به شرح شکنجه های وحشیانه در دوران بازداشت در اداره اطلاعات پرداخته است.
ما ،گروهی از فرهنگیان ایران ،ضمن محکوم کردن این رفتارهای غیر انسانی و غیر قانونی حمایت خود را از آقای اسماعیلبخشی اعلام می داریم و تاکید می کنیم با پخش برنامه هایی که یادآور "برنامه هویت" دوران سعید امامی است نمی توان حقیقت را وارونه کرد.
ما سخنان اسماعیل
بخشی را باور داریم و خواستار مجازات آمران و عاملان شکنجه هستیم. چرا که بسیاری از همکاران ما توهین و ضرب و شتم معلمان شاغل و بازنشسته بخصوص محمدحبیبی را دیده یا شنیده اند.
وقتی نیروهای امنیتی به خود اجازه می دهند در برابر دیدگان ما و در مقابل دوربین ها اینگونه معلمان زن بازنشسته را مورد خشونت قرار دهند؛ کتف یکی را بشکنند و با ضربه مشت ابروی دیگری را بشکافند، و با تیز بر کیف بانوی معلمی را پاره نمایند یا بازنشسته شریف #هاشم_خواستار را ربوده در بیمارستان روانی بستری نمایند و به هیچ کس پاسخگو نباشند،پس تصور شکنجه کارگر مظلومی مانند اسماعیل بخشی پشت درهای بسته و دور از انظار عمومی دور از ذهن نیست.
ما ،فعالان صنفی، که بارها شاهد این رفتارهای وحشیانه و فراقانونی بوده ایم ،بر صدق گفتار آقای اسماعیل بخشی شهادت می دهیم و خواهان پایان دادن به خشونت و شکنجه تمام زندانیان و آزادی زندانیان صنفی و سیاسی هستیم. (۷)

پخش مستند تلویزیونی، شگرد رژیم برای منحرف کردن افکار عمومی

نگران از بازتاب بیشتر شکست خود در مرعوب کردن کارگران و فعالان سیاسی از یکطرف و رشد حمایت ها از طرف دیگر، رژیم را به چاره جویی واداشت و درصدد کار دیگری بر آمد که در آن تبحر دارد و کارنامه ننگینش مملو از این گونه وحشیگری است ....به دو وسیله متوسل شد:

  • پخش مستند « طراحی سوخته » از صدا و سیما ملی
  • تکذیب شنکجه از طرف رژیم
  • گرفتار کردن فعالین کارگری در پیچ و خم دستگاه های دولتی

دلیل پخش مستند طراحی سوخته، در درجه اول نشان از به سنگ خوردن تیر اول رژیم در ارعاب فعالین کارگری بود. بازداشت و شکنجه اسماعیل بخشی نه تنها او را مرعوب نکرد، نه تنها کارگران را از مطالباتشان منصرف نکرد، بلکه شجاعت و پافشاری آنها برای تشکیل شوراهای خود در مقابله با شوراهای اسلامی و طرح ایده اداره شورایی کارگران هفت‌تپه، حالا زبانزد مردم نیز شده بود. افزون بر این، اسماعیل بخشی با عمومی کردن شکنجه خودش، سبب شده بود که سایر قربانیاین شکنجه در طول سال های گذشته نیز وارد صحنه شوند و موضوع شکنجه در سطح عمومی دوباره مطرح شود. بنابرین با پخش « طراحی سوخته » رژیم سعی کرد که به مقابله با اثرات این افشگری های دست بزند.

اما فقط پس از چند روز، از تظاهرکنندگان جمعی از بازنشستگان فرهنگی و سایر بازنشستگان کشوری در صبح روز سه‌شنبه دوم بهمن ماه ۹۷ که در مقابل وزارت کار و رفاه اجتماعی، تجمع کرده، و شعار «شکنجه، مستند، دیگر اثر ندارد» سر داده بودند، سیلی محکمی خورد. (۸)

شگرد دوم رژیم باز گذاشتن « درهای قانونی » برای اعتراض بود تا فعالین را در پیچ و خم دستگاه های دولتی گرفتار کند. قدم اول را مطهری، نایب رئیس مجلس برداشت.

علی مطهری، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، روز یکشنبه ۱۶ دی (ششم ژانویه) طی یادداشتی در روزنامه اعتماد خواستار پیگیری موضوع "شکنجه" اسماعیل بخشی، از نمایندگان کارگران نیشکر هفت‌تپه، توسط مأموران اطلاعاتی ایران و "پاسخ قانع‌کننده" وزیر اطلاعات در مورد این اتهام شد و چنین پدیده‌ای را، در صورت صحت این خبر "مایه شرمساری دولت تدبیر و امید دانست
نایب رئیس دوم مجلس ایران با اشاره به اظهارات آقای بخشی در مورد "شکنجه‌های سخت جسمی و روحی در زندان و نیز شنود تلفن‌همراه و مکالمات خود با همسرش" توسط مأموران وزارت اطلاعات و لزوم "اطلاع‌رسانی" این وزارتخانه افزود: «آیا در چهل‌سالگی انقلاب اسلامی مطرح شدن این ادعاها زیبنده جمهوری اسلامی است که در فصل سوم قانون اساسی آن هرگونه شکنجه جسمی و روحی برای گرفتن اعتراف ممنوع است؟! همین‌طور هرگونه شنود و استراق سمع ممنوع است، مگر در حالت خاص به حکم قانون. اگر صحبت‌های آقای بخشی صحت داشته باشد، باید مجرمان در اسرع وقت معرفی شده و به مجازات برسند.» (۹)

تنها چند روز لازم بود که او علی رغم گرفتن ژست صراحت لهجه بالا، به لکنت زبان بیفتد و در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم چنین یاوه سرایی کند:

اسماعیل بخشی، مدعی است که مورد شکنجه قرار گرفته است اما وزارت اطلاعات می‌گوید وی با ماموران درگیر و به نوعی زد و خورد بین آنها صورت گرفته است...... اسماعیل بخشی در راستای این ادعا، اسنادی به نمایندگان ارایه نکرد، در مجموع قوه قضائیه مکلف به قضاوت نهایی است.

روز از نو روزی از نو، دستگیری مجدد فعالین کارگری

بی نتیجه بودن شگردها، رژیم را واداشت تا دوباره به سمت بازداشت و ارعاب روی آورد. در ۳۰ دی ۱۳۹۷ اسماعیل بخشی توسط افراد ناشناس بازداشت شد. اخبار حاکی از این بود که تعداد زیادی نیروی مسلح همراه با چهار ماشین پاترول به خانه اسماعیل بخشی هجوم برده و او را باز داشت کردند. سپیده قلیان، فعال حوزه کارگری و دانشجویی نیز، همزمان با اسماعیل بخشی، در منزل شخصی خود بازداشت شد. سه اتهام جدید تفهیم شده به موکل نشر اکاذیب ،فعالیت تبلیغی علیه نظام و توهین به مقامات بودند. در ادامه، دادستان شوش به جای پاسخگویی به خانواده اسماعیل بخشی، دستور بازداشت مادر اسماعیل را داد! وزیر اطلاعات به جای پاسخ گویی دعوت به مناظره اسماعیل بخشی، با طرح شکایت او را متهم به نشر اکاذیب کرد!

از این تاریخ یعنی ۳۰ دی ۱۳۹۷ تا ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ همه روزه به نحوی کارگران هفت‌تپه خانواده شان برای مطالبات خود و آزادی دستگیر شدگان هر روز در کارخانه، جلوی فرمانداری شوش .......دست به اعتراض و تحصن زدند. با فرا رسیدن سال نو و همزمان با جاری شدن سیل بیسابقه، فشارها بر کارگران و فعالین حتی بیشتر از سابق شد. با نزدیک شدن روز جهانی کارگران، سندیکای كارگران شركت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه، گروه اتحاد بازنشستگان، کمیته هماهنگی برای كمك به ايجاد تشکل های کارگری به مناسبت روز جهانی کارگر و نیز در حمایت از اسماعیل بخشی و سایر دستگیرشدگان، برای تجمع در مقابل مجلس در تهران، فراخوان دادند. در این تجمع معترضان با شعار نان کار آزادی حق مسلم ماست، کارگر دانشجو معلم اتحاد اتحاد و با در دست گرفتن پلاکارد ها و عکس ها خواستار آزادی دستگیرشدگان، اسماعیل بخشی و سپیده قلیان و سایرین شدند. مثل همیشه نیروهای امنیتی به این تجمع مسالمت آمیز یورش بردند و تعداد زیادی از معترضان را دستگیر کردند. دستگیری ها با بازداشت تعداد بیشتری از کارگران نیشکر هفت‌تپه، و انتقال آنان به زندان دزفول ادامه یافت.

فشارها به انحای مختلف ادامه پیدا کرد. تلاش شد که قرارداد کاری اسماعیل بخشی با کارخانه‌ی نیشکر هفت‌تپه فسخ شود

فرزانه زیلابی، وکیل دادگستری در اینباره به انصاف نیوز گفت:

در حالی که موکلم آقای اسماعیل بخشی بخاطر گزارش کارفرما و وزارت اطلاعات، به علت اتهام‌های امنیتی و غیرامنیتی در بازداشت بسر می‌برد، اخیرا کارفرمای شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه -برخلاف قانون- قصد فسخ یک جانبه‌ی قرارداد کاری وی را داشته که با اعتراض شدید کارگران، پیگیری‌های خانواده و برخی مسوولان ،فعلا، امکان اجرا نیافته است. درصورت فسخ قرارداد موکلم اقدام قانونی لازم را انجام خواهم داد. (۱۰)

تلفن‌ها و تماس دستگیرشدگان با خانواده ها قطع شد. در تقابل با این فشارها، دستگیرشدگان دست به مقاومت شجاعانه زدند. ساناز الهیاری و امیرحسین محمدی‌فرد، سپیده قلیان دست به اعتصاب غذا زدند. سپیده قلیان اعلام کرد تا تشکیل دادگاهش به خاطر ظلم‌ها و بی‌حرمتی‌هایی که در حق خود و پدر و مادرش روا شده است و انتقال‌های گوناگونش به زندان های متعدد دست به اعتصاب غذا زده است.

در حالی که یکهفته به تاریخ برگزاری جلسه دادگاه باقی مانده بود. بار دیگر جهت اعمال فشار و تهدید، فرزانه زیلابی وکیل کارگران به عنوان متهم، به دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان اهواز احضار شد.

۱۲ مرداد ماه، روز محاکمه بود. سندیکای هفت‌تپه بدرستی آنرا محاکمه، نان کار آزادی، نامید چرا که این دادگاه خواست و مطالبه کارگران و زحمتکشان ایران را محاکمه میکرد.

محاکمه، نان کار آزادی،

حضور چشم گیر خانواده ها و فعالین کارگری در مقابل دادگاه در تهران در روز محاکمه ۱۲ مرداد، و همچنین فعالین و مدافعان جنبش کارگری درجلو محل این دادگاه به مذاق نیروهای امنیتی خوش نیامد، ضمن ممانعت از پیوستن دیگران به این تجمع، با افراد حاضر در محل، درگیر شده که در نتیجه ۶ نفر از افراد حاضر در محل توسط لباس شخصی ها بازداشت شدند. ۱۲ مرداد جلسه اول دادگاه کارگران هفت‌تپه و اعضای نشریه گام در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه برگزار گردید. در ابتدا کیفرخواست همه بازداشتی‌ها قرائت شد. سپس نفرات به بیرون دادگاه هدایت شدند. سپس اسماعیل بخشی به عنوان اولین متهم برای اخذ دفاعیات به دادگاه رفت. قاضی مقسیه از همان ابتدا با برخورد توهین امیز سعی در متشنج کردن جو دادگاه داشت. این برخورد غیرقانونی مورد اعتراض اسماعیل و وکیل وی قرار گرفت. قاضی مقیسه حتی حداقل‌های قانونی دادگاه را رعایت نکرده و به اعتراض وکیل اسماعیل بخشی به این شرایط نیز با الفاظ توهین‌ امیز برخورد کرد.

برخورد قاضی مقیسه نشان داد که این دادگاه نمایشی است و حکم‌ در جای دیگری صادر شده است. برگزاری این دادگاه نشان داد که قوه قضائیه نه تنها نهادی مستقل نیست بلکه به عنوان بازوی حمایتی سرمایه داران ایفای نقش می کند. اسماعیل بخشی نماینده کارگران هفت‌تپه به قاضی اعلام نمود که:

خط قرمز من، کارگران هفت‌تپه و وکیلم است و هرگونه توهین به کارگران هفت‌تپه و وکیلم با پاسخ قاطع اینجانب روبرو خواهد شد.

در يكي از بخشهاي پرسش و پاسخ از اسماعيل بخشي، قاضي مقیسه به بخشی گفت:

شعار « نان، کار، آزادی» شعاري کمونیستی است؛ که بخشی به او اعلام نمود که این شعار معیشتی و مطالباتي است و از خواسته کارگران هفت‌تپه دفاع نمود. قاضی مقیسه در پاسخ به دفاع بخشي از اين شعار كارگران هفت‌تپه گفت: شعار « نان، کار، آزادی» شعاری زیر شکمی و بالای شکمی است.

۱۱

در روز شنبه ۱۹ مرداد ماه دادگاه سپیده قلیان برگزار شد. سپیده قلیان، اعلام داشت که من در حین بازجویی تحت فشار و شکنجه قرار گرفته و مجبور به اعتراف شده ام، پس اتهامات وارده را قبول ندارم.

وکیل مدافع سپیده قلیان، جماالدین حیدری منش، ضمن دفاع از گفته های سپیده قلیان،اعلام داشت که تمام اتهام وارد به استناد گفته های موکلم کذب می باشد ،چرا که اعتراف در زیر شکنجه از موکل من گرفته شده است. در ادامه او گفت که موکل من سپیده قلیان به عنوان فرزند یک کارگرحق خود دانسته که از دیگر کارگران و حق و حقوق آنها دفاع کند و این جرم نیست. وقتی آقای حیدری منش اینگونه از سپیده قلیان دفاع کرد، ایشان تهدید به بازداشت شده و تمام وسایل همراه اقای حیدری منش ظبط شد.

قاضی پرونده خطاب به وکیل سپیده قلیان می گوید که شما با دفاع از سپیده قلیان، قوه قضائیه و نیرو های امنیتی را زیر سوال می برید. وکیل سپیده قلیان، آقای جماالدین حیدری منش می گوید که من از موکلم دفاع می کنم و وظیفه حقوقی خود را انجام می دهم. در ادامه، قاضی پرونده سپیده را تهدید می کند که شما را به زندان اوین انتقال خواهم داد، سپیده در جواب می گوید برای من هیچ فرقی نمی کند در کدام زندان باشم، اما باید وضعیت من مشخص شود و به قرار بازداشت، خاتمه داده شود.

بالاخره پس از ماه ها اِعمال فشار و خشونت برعلیه اسماعیل بخشی و محمد خنیفر، این کارگران جسور عضو سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه و سپیده قلیان، امیر حسین محمدی فرد، ساناز اللهیاری، امیر امیر قلی و عسل محمدی فعالان مدافع حقوق کارگران، در روز ۷ سپتامبر ۲۰۱۹ در « دادگاه انقلاب » با قضاوت قاضی مقیسه رای خود را برعلیه این فرزندان زحمتکشان رسما این چنین صادر نمود.

  • اسماعیل_بخشی، کارگر هفت‌تپه : ۱۴ سال حبس تعزیری
  • سپیده قلیان، حامی کارگران هفت‌تپه: ۱۸ سال و ۶ ماه حبس تعزیری
  • امیرحسین محمدی فرد، سر دبیر نشریه گام: ۱۸ سال حبس تعزیری
  • عسل محمدی، عضو تحریریه نشریه گام:۱۸ سال حبس تعزیری
  • ساناز الهیاری، عضو تحریریه نشریه گام: ۱۸ سال حبس تعزیری
  • امیر امیرقلی، عضو تحریریه نشریه گام: ۱۸ سال حبس تعزیری
  • محمد خنیفر، کارگر هفت‌تپه: ۶ سال حبس تعزیری

سپیده قلیان، در صفحه اینستگرام خود، ماجرا را چنین شرح داد:

امروز صبح پیروی پیامک چهارشنبه به دادگاه انقلاب مراجعه کردم. ابتدا گفتند رای صادر نشده. در نهایت با پیگیری و پافشاری وکیلم حکم به ما ابلاغ شد.
در دادنامه کوتاهی که سرنوشت و آینده ما را تعیین می کرد نوشته بود عضویت در گروه های ضد نظام فعالیت تبلیغاتی و نشر تکاذیب برای سپیده قلیان، محمد خنیفر، امیر امیرقلی، اسماعیل بخشی، امیرحسین محمدی فرد، ساناز الهیاری و عسل محمدی محرز شده و جملگی مصداق اجتماع و تبانی بوده و تمام ما به صورت کیلویی به ۵سال حبس قابل اجرا محکوم شدیم.
بعلاوه اتهام توهین به رهبری نیز برای آقای بخشی تایید شده که با توجه به تجمیع اتهامات همان ۵ سال برای ایشان قابل اجرا است.
ضمن اینکه عاطفه رنگریز و مرضیه امیری با توجه به اینکه فعالیت شان در همین راستا تشخیص داده شده(!) به اتهام اجتماع و تبانی به ۵ سال حبس قابل اجرا محکوم شده اند. که نمی‌دانم با توجه به بازداشت در روز کارگر و بازپرسی و روند به اصطلاح قضایی متفاوت چنین حکمی چه جایگاه حقوقی می تواند داشته باشد؟!
وقتی از منشی شعبه ۳۶ دادگاه انقلاب جزئیات احکام را مطالبه کردم با توهین و تشر به من گفتند که نمی گوییم حکم شما چند سال است که بازی رسانه‌ای انجام ندهید و فقط میزان قابل اجرای آن را به شما می گوییم. در واقع مزه شیرین عدالت برای ما تایید نظر به جای تجدید نظر بوده است.
آن هم در شرایطی که تمام مسئولان به ما قول برگزاری دادگاه با حضور خودمان و وکیل را داده بودند و حتی صحبت از برگزاری دادگاه علنی بود تا حداقل بتوانیم صدای حق خواهی کارگران باشیم.
با توجه به روند غیر شفاف من هیچ مشروعیتی برای این احکام قائل نیستم و از ابتدا می دانستم که آزادی موقت ما چیزی جز کارناوال نمایشی برای مسولان نبوده است.
در روزهای آینده اعتراضهای خود را به هر طریقی که برایمان مقدور باشد ادامه خواهیم داد.
عجالتا به شما یادآور می شوم که آبان ماه نشان داده که نسلهای بعد با زبان دیگری با شما سخن خواهند گفت (۱۲)

از روز شنبه ۱۶ شهریور، کارگران رسمی هفت‌تپه در محوطه صنعتی شرکت یکبار دیگر به دلیل عدم دریافت دستمزد تیر ماه دست به اعتصاب زده اند. در چهارمین روز تجمع کارگران نیشکر هفت‌تپه ۲۱ شهریور ۹۸ پس از انتشار فایل صوتی رشوه گیری چند نفر از اعضای شورای اسلامی کار درهفت‌تپه، کارگران هفت‌تپه در اعتراض به این خیانت آشکار شورای اسلامی کار، امروز ۲۱ شهریور ماه، در چهارمین روز اعتصاب خود خواستار اخراج و منحل کردن تشکل وابسته و رشوه گیر شورای اسلامی کار شدند. جمعه اعتصاب کارگران در حمایت از همکاران اخراجی و سایر مطالبات خود وارد پنجمین روز شد.

خبرگزاری « میزان » وابسته به قوه قضائیه در ۱۸ شهریور خبری منتشر کرد مبنی بر دستور ابراهیم رئیسی، رئیس جدید قوه قضائیه در خصوص احکام اخیر دادگاه انقلاب که در آن اشاره شده به احکام اخیر قضایی و دستور رئیسی مبنی بر بررسی و تجدید نظر سریع و منصفانه این احکام. اینبار بجای مجلس و نمایندگان آن که یکبار کارگران را به راهرو های بن بست دولتی و اداری کشانده بودند حالا یکی از مسئولین جزء « هیئت مرگ » اعدام های سالهای ۶۷ ، در رقابت های جناحی با وقاحت تمام در نقش آدم « خوبه » با ادعای اینکه باید احکام منصفانه باشد، وارد صحنه شده بود.

روز ۲۰ شهریور، اعلام شد که مدیرعامل و رئیس سابق هیئت مدیره نیشکر هفت‌تپه، بخاطر میلیاردها تومان رشوه به چند مدیر دولت/ سوء استفاده از صدها میلیون دلار ارز دولتی در بازداشت هستند.

با ادامه اعتصاب، ۴۰ نفر از کارگران نیشکر هفت‌تپه احضار شداند که خود را به پلیس اطلاعات امنیت شوش معرفی کنند. با حضور فرمانده هان بلند پایه شوش در هفت‌تپه جهت تهدید کارگران، فرمانده نیروی انتظامی و رئیس حفاظت اطلاعات شوش ( بهمنی ) و رئیس نیروی انتظامی ( بهار وند) در شرکت هفت‌تپه، همراه با نیرو های مسلح، کارگران را مورد تهدید قرار دادند. نیرو های نظامی به کارگران‌ گفتند که باید همگی به سر کارها یتان برگردید در غیر اینصورت ضمن پرونده سازی، شماها اخراج خواهید شد.

در ۱۵ مهر ۱۳۹۸ در گردهمایی کارگران در محوطه کارخانه، در سخنرانی در جمع کارگران هفت‌تپه، کرامت پام به دو مطلب اشاره میکند،

اول اینکه از کارگران میخواهد که از ۱۱ نفر از کارگران هفت‌تپه که قرار بود با نماینده گان کمیسیون اجتماعی مجلس ملاقات کنند، اما در عوارضی خرم‌آباد توسط پلیس امنیت دستگیر شده اند، حمایت کنند. از محتوای این درخواست چنین بر میاید که عده ای از کارگران پیشاپیش با اعزام تعدای از کارگران برای دیدار با نمایندگان مجلس مخالف بوده اند و دوم اینکه از نظر او خواهان بر کناری اسد بیگی و همزمان خواستار پرداخت حقوق های معوقه در تناقض اند و باید یکی را انتخاب کرد. این امر مورد اعتراض بعضی از کارگران در این جلسه قرار میگیرد که در جواب بدرستی میگوید که مهم نیست چه کسی در راس مدیریت قرار میگیرد، مطالبات ما به حق بوده و باید روی آنها پافشاری کنیم. ما در چند سال اخیر شاهد برگزاری چنین مجمع عمومی ها بوده ایم که چیزی جز بازتاب مبارزه طبقاتی در درون کارخانه

نیست. آنچه مهم است به پیش بردن مثبت این اختلاف نظرهاست که کارگران پیشرو هفت‌تپه بدون لطمه زدن به وحدت و یکپارچگی آنرا با تدبیر تحسین انگیز هدایت کرده اند بدون اینکه در دام حرکتهای ماجراجویانه بیفتند. ما با بیان نقاط قوت و ضعف جنبش در پایان این مقاله، به این موضوع خواهیم پرداخت.

اعتصاب کارگران هفت‌تپه در روز یکشنبه ۲۹ مهر وارد بیست و هشتمین روز خود میشود، آنها در حمایت از ۳ همکار اخراجی خود و عدم امنیت شغلی و خواست لغو خصوصی ساز و همچنین پایان دادن به پرونده سازی برای کارگران به اعتصاب خودادامه میدهند.

در بیست و هشتمین روز اعتصاب یعنی شنبه ۴ آبان ۹۸ ، سپیده قلیان و بدنبال آن اسماعیل بخشی در روز چهارشنبه ۸ آبان ۱۳۹۸ و نیز عسل محمدی در ۱۱ آبان ماه با قرار وثیقه از زندان آزاد میشوند. با اینهمه احوال، کارگران به اعتصاب خود ادامه میدهند، روز چهار شنبه / ۲۲/ ۸/ ۹۸، بیش از هزار نفر از کارگران نیشکر هفت‌تپه در اعتراض به پرداخت نشدن دستمزدهای خود و همچنین نداشتن امنیت شغلی و بازگشت به کار همکاران اخراجی خود، و برچیدن بخش خصوصی، دست به اعتراض و راهپیمایی میزنند.

در ۲۵ آبان ماه، افزایش بی سابقه قیمت بنزین باعث گسترده ترین مقاومت در برابر رژیم در طی یک دهه میشود. تظاهرکنندگان در بسیاری از شهرها به صورت خودجوش به خیابانها می‌ریزند.

در ابتدا تظاهرات ها مسالمت آمیز بودند اما وقتی سپاه با گلوله از زمین و هوا به آنها حمله کرد، عصبانیت فوران کرد. جوانان بیکار به اتومبیل های پلیس، بانک ها (متعلق به سپاه)، ساختمان های مذهبی و دولتی حمله کردند، بسیاری از آنها برای نشان دادن اعتراض خود، حتی به پنهان کردن چهره های خود در تظاهرات نیز نکردند. تعداد کشته شدگان حداقل ۳۰۰ نفر بود اما از آنجا که سپاه پاسداران اجساد را جمع می کرد تا میزان کشته شدگان را مخفی کند ( و قطع اینترنت ارسال عکس از قتل عام ها را متوقف کرد ) ممکن است بیشتر باشد. اقوامی که خواستار تحویل اجساد کشته شدگان خود بودند نیز دستگیر شدند و گورستان هایی که در آن مراسم خاکسپاری برگزار می شود توسط اراذل و اوباش رژیم نیز مورد حمله قرار گرفتند. هزاران نفر دیگر بازداشت شدند و اکنون در زندانهای سراسر ایران با شکنجه روزانه روبرو هستند. (۱۴)

کارگران هفت‌تپه مانند هزاران کارگر دیگر به طور فعال در این تظاهراتها شرکت کردند. خبر از حضور شجاعانه سپیده قالیان در اعتراضات سراسری با عکس، در رسانه های اجتماعی منتشر شد. (۱۵)

در ۱۵ آذر ماه، بازگشت به کار مجدد اسماعیل بخشی در هفت‌تپه اعلام شد. سندیکا و سایر گروها این موفقیت را به کارگران هفت‌تپه تبریک گفتند. در همان حال علی نحاتی عضو سندیکای کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه، به اتهام اجتماع و تبانی جهت اقدام علیه امنیت ملی ازطریق فعالیت تبلیغی علیه نظام، از سوی شعبه بیست و هشتم دادگاه های انقلاب تهران به پنج سال حبس محکوم گردید.

ادامه فریب کاری ها و شایعه پراکنی

در ۲۹ بهمن ۱۳۹۸، خبرگزاری رسمی ایلنا متن زیر را در اعلام حمایت کارگران شرکت نیشکر هفت‌تپه از کاندیداتوری علیرضا محجوب و سهیلا جلودارزاده، از طرف جمعی از کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه منتشر کرد. خود متن و محتوای آن گواه بارزی ست از عمق دسیسه و نیرنگ دوستان دروغین و نیز سؤاستفاده و به مصادره به مطلوب کردن دیدار قبلی کارگران با اعضای مجلس.

.یادمان نرفته است که در اوج اتفاقات هفت‌تپه که هیچکس صدایمان را نمی‌شنید تنها آنان بودند که با دعوت از نمایندگان ما برای حضور در مجلس، فرصت بیان مشکلات‌مان را در خانه ملت فراهم کردند.
در حالی که ما به دنبال کانال‌هایی برای رساندن پیام‌مان به مقامات کشوری بودیم، این دو نماینده عزیز جامعه کارگری در صحن علنی مجلس به‌جای نطق خود، متن نامه ما را قرائت نمودند و فریاد مظلومیت ما را به گوش همگان رساندند.
بدیهی است توقع برطرف شدن تمام مشکلات جامعه کارگری توسط شما توقعی بس غیرمنطقی بوده و علیرغم تمام تنهایی‌های شما، صداقت، سادگی و شرافت‌تان ما را امیدوار نگه می‌دارد و همیشه شما را در کنار خود احساس کرده‌ایم.
در پایان، ما جمعی از کارگران نیشکر هفت‌تپه که به عینه شاهد تلاش‌ها و همراهی‌های جناب آقای دکتر علیرضا محجوب و سرکار خانم سهیلا جلودارزاده بوده‌ایم حمایت خود را از ایشان به‌عنوان تنها صدای کارگران ایران در مجلس شورای اسلامی اعلام نموده و از تمامی شوراهای اسلامی کار، انجمن‌های صنفی کارگری، تشکلات صنفی و کلیه کارگران عزیز استان تهران دعوت می‌نماییم که با رای دادن به این دو عزیز، صدای کارگران را در خانه ملت حفظ نمایند و امیدواریم با عنایت رای‌دهندگان، اینگونه صداها در خانه ملت همواره به گوش جامعه جهانی برسد.(۱۶)

سندیکای کارگران هفت‌تپه ضمن تکذیب این خبر اعلام کرد که:

خبرگزاری ایلنا متنی را منتشر کرده که در آن به دروغ ادعا شده " جمعی از کارگران هفت‌تپه" از علیرضا محجوب و سهیلا جلودارزاده دو خانه کارگری کاندیدای مجلس حمایت کرده و گفته اند اینها تنها صدای کارگران در مجلس اند.
بدینوسیله ضمن تکذیب این خبر اعلام میکنیم که محجوب و خانه کارگر نه تنها صدای ما کارگران نیست بلکه یکی از قدیمی ترین خفه کننده های صدای کارگران و از عوامل بدبختی کارگران است. محجوب با ادعای دفاع از حقوق کارگران، نقش آرام بخشی را دارد که برای درمان سرطان، فقط با برخی حرف ها سعی میکند چند لحظه آرام کند. با این تفاوت که این آرام بخش مزه تلخ و زهرماری هم دارد! محجوب یکی از بزرگترین دلالان کارفرماها و سرمایه داران است. ما کارگران هفت‌تپه به چشم خود دیده ایم که محجوب در مورد کارگران هفت‌تپه هم مرتکب خیانت شد و درخواست ما برای لغو خصوصی سازی را در تریبون مجلس سانسور کرد و تکه لغو خصوصی سازی را نخواند و بهانه آورد که وقت کم است در حالی که آن خواسته اصلی ما بوده است.
ایلنا و خانه کارگر دست به جعل خبر میزنند و معلوم نیست کدام کارگران تخیلی از آنها حمایت کرده اند. اعلام حمایت برای انتخابات که منجر به اتهام و دستگیری نمیشود بلکه برعکس تشویق هم میشود پس چرا اسامی این کارگران را منتشر نمیکنید؟ یک نفر است دو نفرند؟ چرا از نام کارگران هفت‌تپه سو استفاده میکنید؟ اعلام حمایت کارگران هفت‌تپه از این اشخاص ضد کارگر یا هر کاندیدای دیگری، کذب محض است و امیدواریم رسانه های مختلف جهت تنویر افکار عمومی و جلوگیری از سواستفاده از نام کارگران هفت‌تپه این نامه ما را منتشر کنند (۱۷ )

نمونه دیگری از این شگردها سعی در جا انداختن دوباره شورای اسلامی کار با باز گشت به کار یکی از اعضای هیئت مدیره، سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه بود. سندیکای سندیکای کارگران هفت در این مورد چنین نوشت:

آقای جلیل احمدی به دلیل فعالیتهای کارگری در سال ۸۸ به زندان محکوم و در ادامه، از کار اخراج شدند. اما قریب به دوسال که از کار اخراج شده بودند با پیگیری هایی مکرر، مجدد به محل کار خود برگشته و مشغول به کار شدند. ما اطلاع پیدا کردیم که آقای جلیل احمدی داوطلبانه و به انتخاب خود به عضویت شورای اسلامی کار در آمده و اکنون بعنوان رییس شورای اسلامی کار، مشغول فعالیت!!؟ می باشد. (۱۸ )

دور جدید اعتصاب و اعتراضات کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه

پس از هفته ها و ماه ها تجمعات و اعتصابات مقطعی و اصرار بر تحقق مطالباتشان، همانطوریکه در بالا مختصرا به آنها شاره شد، کارگران دور جدید اعتصابات خود را از روز ۲۶ خرداد ۱۳۹۹ در اعتراض به عدم دریافت حقوق فروردین ماه، علیرغم توزیع فیشهای حقوق در بین کارگران و نیز عدم تمدید دفترچه های بیمه درمانی که مشکلات زیادی برای کارگران و خانواده های انان ایجاد کرده، دست به تجمع زدند. در لیست مطالبات خود، کماکان خواستار خلع ید از خصوصی سازی شرکت هفت‌تپه، اخراج بازنشسته هایی که مجددا با حقوقهای بالای ۱۸ میلیون تا یکصد میلیون تومان بکار شده اند و نیز مثل همیشه بر بازگشت بکار اقایان اسماعیل بخشی، محمد خنیفر، ایمان اخضری و سالاربیژنی که همچنان از کار اخراج میباشند، اصرار کرده اند. در این اعتصاب تمامی کارگران بخشهای شرکت از جمله کشاورزی، کارخانه، خوراک دام، تجهیزات مکانیکی، اموراداری و زیربنایی، شرکت داشته اند.

لازم به یاد آوریست که این اعتصاب در جریان محاکمه مدیرعامل مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه، امید اسدبیگی به همراه بیست مظنون دیگر صورت گرفت. آنها متهم به « اخلال در سیستم ارزی و پولی کشور از طریق قاچاق عمده ارز و معاملات غیرمجاز با استفاده از تخفیف ارز دولتی » بودند. همان چیزهایی که کارگران هفت‌تپه در چند سال گذشته مدام تکرار کرده و به خاطر این حرفشان زندانی شده اند. همانطور که پیش بینی می شد طی هشت جلسه دادگاه اسدبیگی، هیچ گونه اشاره به مطالبات کارگران از سوی دادگاه نشد.

انواع دسیسه ها برای پایان دادن به این اعتصاب کماکان ادامه دارد. برای نمونه، خبرگزاری فارس، (نزدیک به سپاه پاسداران) خبری مبنی بر اینکه شرکت نیشکر هفت‌تپه تعطیل شد، را گزارش داد که با پاسخ قاطع سندیکای کارگران هفت‌تپه این چنین روبرو شد:

تاکنون هر وقت کارگران هفت‌تپه برای حقوق و مطالبات شان دست به اعتراض زده اند، به روش های مختلف سعی در پراکندن معترضان کرده اند. در یک نمونه جدید، خبرگزاری فارس،برای پاشیدن تخم یاس و ناامیدی در میان کارگران اعتصابی ادعای "تعطیلی" شرکت نیشکر هفت‌تپه را مطرح کرده است.
اگر گمان کرده اند کارگرانی که سه ماه حقوق نگرفته اند با اعلام پیگیری نقشه همیشگی شان در نابودی نیشکر هفت‌تپه و غارت منابع آن از سوی شرکای محلی و منطقه ای ، و کارفرما به شکل «خبر» تعطیلی هفت‌تپه، از اعتراض خود دست می کشند، کارگران نیشکر را نمی شناسند و از اعتراضات کارگران هفت‌تپه درس نیاموخته اند.

برای اینکه ببینیم چگونه دولت و دستگاهها و نهادهای وابسته به آن، برای به بیراهه کشاندن اعتصاب کارگران، به ویژه اعتراضات هفت‌تپه، خیز برداشته اند، کافیست که به یاداشت روزنامه کیهان بتاریخ 20 تیر تحت عنوان « تپه به تپه تا ترکمنچای آمریکایی؟! (یادداشت روز) » نگاه کرد:

این روزها یکی از دادگاه‌های مفسدان اقتصادی مربوط به خریداران شرکت هفت‌تپه است. جوانکی که به همراه شریک فراری خود در فرایندی عجیب شرکت دولتی را خریده و به زبان ساده‌تر بالا کشیده و به نام ارتقای تولید یک و نیم میلیارد دلار ارز دولتی دریافت کرده ‌اما یک قران آن خرج شرکت و کارگران نمی‌شود. بلکه در بازار آزاد با چند برابر قیمت به‌فروش می‌رسد. ژاپنی‌ها برای ما پیشنهاد ۵ میلیارد دلاری می‌آورند و از صندوق بین‌المللی پول همین میزان وام درخواست می‌کنیم -که با مخالفت آمریکا نمی‌دهند- اما به جوانکی یک و نیم میلیارد دلار ارز دولتی می‌دهیم!
نتیجه این نوع مدیریت را امروز به عینه می‌بینیم. کارگران مظلوم هفت‌تپه برای دریافت حقوق چندین ماهه خود باید دست به اعتراض و راهپیمایی بزنند و اولین حرفشان هم این باشد که رسانه‌های
داخلی بخصوص صدا و سیما صدایشان را به گوش مسئولین برساند و از بی‌بی‌سی و من و تو و سایر کفتارهای رسانه‌ای دشمن اعلام برائت کنند. شرکتی که خریدارانش چنین مبلغی از ارز دولتی را به جیب زده‌اند، کارگرانش چند ماه حقوق نمی‌گیرند. هفت‌تپه تنها یکی از تپه‌های بی‌تدبیری است و اگر بخواهیم لیست اینگونه بی‌تدبیری‌ها را ردیف کنیم، مثنوی هفتاد من کاغذ می‌شود.

اینکه یک روزنامه نزدیک به بیت رهبری و مراکز و نهادهای امنیتی، این چنین بر مدیریت بخش خصوصی میتازد و از کارگران * مظلوم * هفت‌تپه دفاع میکند، فقط نشانگر خطر جدی ست که در کمین مبارزات کارگران بطور کلی و هفت‌تپه بطور اخص نشسته است.

این بخش از حاکمیت همان بخشی ست که عنوان « ضد امپریالیست » را با خود به یدک میکشد. همان جناحی ست که صبح تا شام بر طبل جنگ میکوبد و دشمن دشمن میکند که از قضا دشمنی دارد نه چندان با هوش که در دو دهه اخیر بارها و بارها یا از سر حماقت و یا آگاهانه به کمکش شتافته است. دشمنی که با حمله به عراق زمینه نفوذش را تا دریای مدیترانه هموار کرد. دشمنی که وقتی تظاهرات گرسنگان در ایران، عراق و لبنان، جمهوری اسلامی را در تنگنا قرار داده بود، با ترور قاسم سلیمانی، عملا توده های وسیعی را علیرغم میلشان به دفاع از جمهوری اسلامی سوق داد.

این همان جناحی ست که دوباره با زنده کردن لاشه مرده « اقتصاد مقاومتی » (۱۹ ) که چند سالی ست رهبر جمهوری اسلامی آنرا موعظه میکند، سعی میکند از بالا بر مبارزات کارگران با ایده های دولتی کردن سوار شود. تنها راه مقابله با این تهدیدها، گسترش اعتصابات، که خوشبختانه در روزهای اخیر شاهد رشد آن بوده ایم، با حفظ استقلال طبقاتی در مواجه با تاکتیک های جناح های مختلف نظام سرمایه داریست که تاکنون پیشروان کارگری در هفت‌تپه با فداکاری و زحمت فراوان بدان دست یازده اند.

در پنجاه و سومین روز اعتصاب، در پیام بازنشستگان به کارگران اعتصابی هفت‌تپه چنین میخوانیم :

کارگران هفت‌تپه سنت درخشانی را در جنبش مزد، حقوق و مستمری بگیران کشور پایه‌گذاری کرده‌اند که بی‌نهایت مهم و الهام بخش است و آن پیگیری و استمرار مطالبه‌گری است.
نه احضار و تهدید و زندان و بگیر و ببند، نه برقراری رژیم گرسنگی برای از پا انداختن کارگران از طریق بی‌توجهی به مطالبات‌شان، نه دشواری‌های شکل گیری اجتماعات اعتراضی حمایتی در شرایط کرونایی، هیچ یک خللی در اراده‌ی استوار کارگران هفت‌تپه در پیگیری حق خواهی‌شان پدید نیآورد و در شرایطی سخت و دشوار چنان استوار ماندند که اکنون در همه جا اعتراضات کارگری سر برآورده است.
ما بازنشستگان که همچون کارگران، معلمان، پرستاران و همه‌ی زحمتکشان دیگر به تهیدستی محکوم شده‌ایم و از مستمری ناچیز، بیمه‌ی ناکارا، انبوه تبعیض‌ها و نیرنگ‌ها و توطئه‌های اصحاب قدرت نسبت به مطالبات خود رنج برده‌ایم، با همه‌ی توان از مبارزات کارگران هفت‌تپه حمایت می‌کنیم.
آینده‌ی روشن فرزندان ما به پیروزی کارگران و اتحاد زحمتکشان، در جدال سختی گره خورده است که در برابر همه‌ی ما در حال گسترش است. (۲۰ )

تمامی شواهد دال بر این است که این بار فرق میکند....

تجارب گرانبها و نکاتی که باید بر اهمیت آنها پافشاری کرد :

۱، همانطور که در کلیپ های سخنرانی صفحه تلگرام سندیکای هفت‌تپه دیده می شود، تعدد کارگرانی ست که پا بمیدان گذاشته و در گردهمایی ها و اعتراضات سخن رانی میکنند. این امر نشانگر حرکت آگاهانه و نقطه قوت اعتصابات اخیر بوده که در حقیقت توسط سندیکا تشویق شده:

نکته ای که این روزهابه چشم می آید این است که هر روزی کی از همکاران باتفکر و نظرات متفاوت و مختلف ولی وحدت آفرین سخنرانی می کند و این نقطه قوت اعتصابات اخیر است و دراینجا ازتمام همکارانیکه قدرت سخنرانی دارند دعوت می کنیم در روزهای پیش رو به میدان بیایند تا فشار روی یک شخص نباشد و لازم به یاد اوریست کارگران عزیز درصورتیکه مشکلی برای انان پیش بیاید تا پای جان از آنان حمایت بکنیم کارگران نشان داده اند همانطور که از۲۰ نفر از همکاران اخراجی خود حمایت‌ کرده اید ازسایرنفرات هم با قوت دفاع خواهیم کرد.

تنها نکته ای که باید در این مورد تاکید کرد همان نکته ایست که ما در مقاله قبلی بدان پرداختیم و آن اینکه:

در سیستم پارلمانی بورژوایی، نمایندگی به معنای انتقال قدرت به یک فرد برای سال های زیادی است که طی آن نماینده منتخب، ملتزم به اجرای تعهدات خود در قبال رای دهندگان نیست، در مقابل آن، در جنبش کارگری، در مفهوم دموکراسی سوسیالیستی و شورائی, نماینده صرفا اختیارات برای یک برنامه و عمل مشخص را داشته و در هر زمان که مد نظر شورا باشد، قابل فرا خواندن از سمت خود میباشد.

۲ ، خطر در بیخ گوش، باید مواظب بود. صحبتهای ابراهیم عباسی (۲۱) در جمع کارگران معترض روبروی دفتر مدیریت در تاریخ اول اکتبر ۲۰۱۹، با بدست گرفتن قران و پرچم ایران و خواستار دفن شدن با پرچم ایران، چه ربطی میتواند به اعتصاب داشته باشد معلوم نیست. اما به هر نیتی که این کار انجام شده باشد چه در کوتاه مدت و چه در دراز مدت، اینگونه نظرات و رویکرد نه تنها هیچ کمکی به پیشبرد مبارزه نخواهد کرد بلکه به یک پارچگی صفوف کارگران لطمه خواهد زد. برخلاف یاوه سرایی هایی که گویا استفاده از نماد های مذهبی و ملی باعث شرکت همه آحاد کارگری در مبارزه میشود، نقطه آغازین تفرقه و تشتت صفوف کارگری بوده و خواهد بود.

۳، همانطوریکه در بالا بدان اشاره کردیم در تاریخ ۷ ۱کتبر ۲۰۱۹، برابر با ۱۵ مهر ۱۳۹۸ در گردهمایی کارگران در محوطه کارخانه، در سخنرانی در جمع کارگران هفت‌تپه، کرامت پام در سخنرانی خود به دو مطلب اشاره میکند:

اول اینکه از کارگران میخواهد که از ۱۱ نفر از کارگران هفت‌تپه که قرار بود با نماینده گان کمیسیون اجتماعی مجلس ملاقات کنند، اما هنگام سفر در عوارضی خرم‌آباد توسط پلیس امنیت دستگیر شده اند، حمایت کنند. از محتوای صحبت ها چنین بر میاید که عده ای از کارگران پیشاپیش با اعزام تعدای از کارگران برای دیدار با نمایندگان مجلس مخالف بوده اند.

دوم اینکه از نظر او خواهان بر کناری مدیر فعلی یعنی اسد بیگی و همزمان خواستار پرداخت حقوق های معوقه در تناقض اند و باید یکی را انتخاب کرد. این امر مورد اعتراض بعضی از کارگران در این جلسه قرار میگیرد که بدرستی میگویند که مهم نیست چه کسی در راس مدیریت قرار میگیرد مطالبات ما به حق بوده و باید روی آنها پافشاری کنیم.

آنچه که در این مورد باید تقار کنیم همان است که همان نکته ایست که ما در مقاله قبلی بدان پرداختیم و آن اینکه:

در سرمایه داری چه دولت، از طریق ملی کردن، یا بخش خصوصی از طریق یک فرد، مالک واحد تولیدی باشد، مهم نیست و فرقی نمیکند، حمایت از این یا آن یکی، جایی در مطالبات کارگری ندارد. بنظر میرسد که این بزرگترین خطری باشد که این دور از اعتراضات را تهدید میکند. با این حال، تاریخ این شرکت و توهم نماینده سابق نسبت به مسله یارانه ها و دولت احمدی نژاد به اندازه کافی تجربه برای فعالین کارگری مهیا کرده که در این دام دوباره نیفتند. تولید تنها زمانی می تواند اجتماعی شود، که کارگران قانون ارزش و پول را لغو کرده باشند.

۴ ، یکی از نقاط قوت این اعتصاب و تظاهرات این بوده که فعالین هفت‌تپه بر وحدت و یکپارچگی صفوف خود، در عرصه های مختلف مبارزه حتی زمانیکه اختلاف نظر بوده مدام تاکید کرده و بطرز تحسین برانگیزی آنرا حفظ و از تشتت دوری جسته اند. در دعوت سندیکا به کارگران برای حفظ هوشیاری چنین میخوانیم :

با اتحاد با همبستگی سیاست "تفرقه بیانداز و حکومت کن" را به شکست بکشانیم!
کارگران عزیز
همانطور که در جریان هستید، مدتی است کار فرمایان هفت‌تپه از طریق عوامل، دست نشانده گان و گماشتگان خود در تلاش هستند تا با ایحاد و دامن زدن اختلاف بین خواهران و برادران عرب و لُر و دیگر ملیت های که در منطقه سکونت دارند، سیاست کثیف" تفرقه بیانداز و حکومت کن" را پیش ببرند. (۲۲)

۶، در یکی از پستهای تلگرامی تعدای از کارگران پرسیده اند که چرا اسماعیل بخشی و نمایندگان کارگری هفت‌تپه مطالبات و مشکلات کارگری را از طریق گفتگو و رایزنی حل نمی‌کنند؟

اسماعیل بخشی در یادداشت خود چنین پاسخ داده است

در جریان اعتصابات کارگران هفت‌تپه در سال‌های اخیر، یکی از نقدهایی که منتقدین که از جمله چند تن از فعالین باسابقه ی جنبش کارگری هم متاسفانه جزو آنها بودند این بود که چرا اسماعیل بخشی و نمایندگان کارگری هفت‌تپه مطالبات و مشکلات کارگری را از طریق گفتگو و رایزنی حل نمی‌کنند؟ حتی برخی فعالین کارگری ادعا می‌کردند بخشی و دوستانش توانایی و قدرت چانه زنی ندارند لذا از طریق اعتصاب می‌خواهند به اهداف خودشان برسند…
در پاسخ به این دوستان، بهترین نمونه برای رد نقدشان، آنها را به جلسات تعیین نرخ حداقل دستمزد توسط نمایندگان کارگری (که البته نمی‌دانم چه کسانی آنها را بعنوان نماینده کل کارگران ایران معرفی کرده است) با نماینده کارفرماها و دولت ارجاع میدهم. پس از دوماه جلسه و گفتگو و رایزنی نتیجه همان شد که باب طبع کارفرماها و دولت بود نمایندگان به اصطلاح کارگری را به هیچ حساب کردند و حداقل دستمزد از یک میلیون پانصد شد یک میلیون هشتصد در سالی که تورم ۴۱ درصد اعلام شده ست… خب این هم گفتگو و رایزنی و تلاش برای حل مشکلات کارگری با گفتگو، تازه سر یکی از صدها مطالبه ی کارگران، حداقل دستمزد.
آیا این افزایش دستمزد با تورم ۴۱ درصدی را باید حداقل نامید یا حداقل حداقل حداقل دستمزد؟
وقتی نمایندگان به اطلاح کارگری را به هیچ حساب می‌کنند و خودشان می‌برند و می‌دوزند آیا برای کارگران چاره ای جز متشکل شدن و اعتصاب باقی می ماند؟
اگر علاوه بر حداقل دستمزد می‌گفتیم حداقل سهم کارگر از تولید، حداقل سهم کارگر از سود، حداقل سهم کارگر از ثروت حاصله، حداقل سهم کارگر از شهرت و قدرت حاصل تولید و ده ها حداقل سهم از کار و تولید و فروش و سود و پول را نیز با گفتگو محاسبه کنید چه می کردند؟
اسماعیل بخشی – ۲۱ فروردین ۹۹
یادداشت اسماعیل بخشی در مورد مصوبه ی دستمزد ۹۹ ( ۲۳ )

اسماعیل بخشی بدرستی به قدرت زور در چانه زنی اشاره میکند و بدرستی میگوید که بدون تهدید و سایه اعتصاب بر روی میز مذاکره، چیزی نصیب کارگران هیچوقت نشده و در آینده هم هرگز نخواهد شد. با همه این احوال، ضروری ست که مطالبات کارگران در هر مقطع مبارزاتی کاملا روشن و صریح بیان شوند و خطوط قرمزی که هرگز از آن عدول نخواهد شد نیز ترسیم شوند حتی بقیمت شکست اعتصاب. در این اعتصاب بازگشت اخراجی ها بر سر کار جزو خطوط قرمز بود که به شایستگی تا به امروز از آن حراست شده است. نکته آخر آنکه، طبیعت این دوره از مبارزات ایجاب میکند که ارگان های مبارزاتی را باید موقتی ارزیابی کرد همانطوریکه قبلا نوشتیم:

به طور طبیعی کارگران در مبارزه به دنبال اتحاد هستند و بسیاری از آنها به اتحادیه های کارگری برای چانه زدن قدرت کار خود روی خواهند آورد. با این حال تحت سرمایه داری مدرن، هرکدام از این ارگانها به زودی به سمت و تحت نظر دستگاه قانونی دولت کشیده خواهند شد. بدینسان، نمایندگان در دفاع از منافع کارگران باز می مانند و به جای آن، به لایه دیگری از مدیریت دگرگون می شوند. حتی اگر در مکان هایی مانند ایران، اگر برای کارگران اجتناب ناپذیر و ضروری باشد که به عنوان بخشی از مبارزات خود « اتحادیه » تشکیل دهند، به این ترتیب، اگر آنها بخواهند ارگان های مبارزه باقی بمانند، تنها میتوانند موقتی باشند.

در خاتمه گسترش مبارزات به دیگر بخشهای طبقه کارگر، نه تنها سرنوشت این اعتصاب را رقم خواهد زد بلکه مهر خود را برای مبارزات دوران پسا کرونا نیز خواهد کوبید. مبالغه نیست اگر بگوییم که این اعتصاب همانگونه که بر سمت و سوی اعتصابات حاضر که در ۳۸ نقطه در حال حاضر در جریان است اثرات خود را گذاشته، و شعار نان، کار، آزادی، ادارەی شورایی! اینک در سایر اعتصاب ها هم طنین انداز شده است، بر سرنوشت مبارزات سایر کارگران در منطقه به یقین تاثیر خواهد گذاشت. باز هم باید آنچه را که قبلا گفتیم تکرار کنیم که :

آیا جنبش این را تشخیص میدهد یا نه، فراخوان برای شوراها، برای سرمایه داری ایران در واقع قابل قبول نخواهد بود. حالا سئوال اینست که سمت و سوی جنبش چه خواهد بود ؟ فراخوان برای مدیریت تولید، در تحلیل نهائی، تشخیص این مسئله نیز هست که سیستم قدیمی دیگر کار نمیکند. با این حال برای پیشروی بیشتر، پیشروان کارگری نیاز دارند که خود را بصورت یک نیروی سیاسی مبارز، متشکل کنند، که نه تنها جهت برنامه را برای طبقه کارگر به طور کلی فراهم می کند، بلکه در جستجوی پیوند خود با جنبش گسترده تر کمونیست بین المللی نیز خواهد بود. با این حال، تنها تضمین هر نوع موفقیتی در گسترش وسیع مبارزه در سراسر ایران خواهد بود و فراتر از آن، اگر شعله مقاومت در جاهای دیگر نیز بلند شود ...

دامون سعادتی

۲۵ مرداد ۱۳۹۹

یاداشت ها:

(۱) www.leftcom.org/fa/articles/2018-12-30/اعتصابات-کارگری-در-ایران-این-بار-فرق-میکند

(۲) پیوندهای ویدئویی مربوط به اعتصاب ها را می توان در اینجا یافت.

شصت و مین روز اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه

t.me

عتصاب کارگران شرکت فولاد در خرمشهر با خواست افزایش حقوق .

t.me

اعتصاب روز سه شنبه ۲۱ اَمرداد کارگران فضای سبز شهر قشم در اعتراض بە عدم پرداخت ماەها حقوق و مزایای معوقە

t.me

تجمع کارگران هپکو اراک برای دوازدهمین روز متوالی نسبت به بلاتکلیفی شغلی و معیشتی و وعده های دروغین مسئولان در محوطه کارخانه

t.me

تجمع رانندگان اتوبوس بخش خصوصی مقابل شرکت واحد پس از گذشت چند ماه هنوز مبالغ کارت خوان این اتوبوس هاپرداخت نشده است!

t.me

کارگران شرکت بازیافت بازی اهواز در اعتراض به عدم دریافت حقوق خود به مدت سه ماه در مقابل شهرداری تجمع کردند.

t.me

تجمع پرستاران در بیمارستان های مشهد در اعتراض به تبعیض در پرداخت کارمندان و عدم اجرای قوانین پرستاری در مقابل دفتر استانداری خراسان.

t.me

(۳ ) t.me

(۴ ) bbc.com

(۵) www.dw.com/fa-ir/ خشونتهای-جدید-ضد-فعالان-کارگری / a-4048134

(۶) t.me

(۷) t.me

(۸) leftcom.org

(۹) dw.com

(۱۰) www.ensafnews.com/179138/ طرح-اسماعیل-بخشی-فسخ-سرویس

(۱۱) t.me ا

(1۲) instagram.com

(۱۳) t.me

(۱۴) -mean leftcom.org-

(۱۵) t.me

(۱۶) www.ilna.news/ بخش-کارگری -9 / 873781-اعلام-حمایت-کارگران-شرکت-نیشکر-هفت-تپه-از-کاندیداتوری-علیرضا-محجوب-سهیلا-جلودارزاده

(۱۷) t.me

(۱۸) t.me

(19) Visit leftcom.org

(۲۰) t.me

(۲۱) t.me

(۲۲) t.me

(۲۳) t.me

Tuesday, August 18, 2020
اعتصابات کارگری در ایران: موج جدیدی از مبارزات | Leftcom

Error

Error message

PDOException: SQLSTATE[HY000]: General error: 1366 Incorrect string value: '\xD8\xA7\xD8\xB9\xD8\xAA...' for column 'title' at row 1: INSERT INTO {accesslog} (title, path, url, hostname, uid, sid, timer, timestamp) VALUES (:db_insert_placeholder_0, :db_insert_placeholder_1, :db_insert_placeholder_2, :db_insert_placeholder_3, :db_insert_placeholder_4, :db_insert_placeholder_5, :db_insert_placeholder_6, :db_insert_placeholder_7); Array ( [:db_insert_placeholder_0] => اعتصابات کارگری در ایران: موج جدیدی از مبارزات [:db_insert_placeholder_1] => node/37024 [:db_insert_placeholder_2] => [:db_insert_placeholder_3] => 3.235.229.251 [:db_insert_placeholder_4] => 0 [:db_insert_placeholder_5] => H47EDGnIGI1g-i41FXraRQ4uPtodV3Ze4rZgevly0zs [:db_insert_placeholder_6] => 1050 [:db_insert_placeholder_7] => 1711706124 ) in statistics_exit() (line 93 of /web/htdocs/www.leftcom.org/home/modules/statistics/statistics.module).
The website encountered an unexpected error. Please try again later.