You are here
Home ›ایران: طبقه کارگر و انتخابات
در کمتر از چهل روز مانده به سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران، معماران و مجریان انتخاباتی، اگر چه تا حالا نتوانستهاند فضای سیاسی جامعه را بخاطر حال و هوای بسیار بد اجتماعی، با شگردهای قبلی هنوز « داغ » کنند اما این به معنای عدم کوبیدن بر طبل تبلیغات همیشگی انتخاباتی نیست. درست برعکس به نظر میرسد که اینبار به افق معماران جناح های حکومتی و عاشقان بی تاب صندوق رای، رویکرد عدم شرکت در انتخابات نیز اضافه شده باشد.
طیف هایی از هر دو جناح اصلی، البته هر یک به شیوه و در امتداد سیاست های خود، میکوشند این سیاست را دنبال کنند. جناحِ اقتدارگرایان، با پشتوانه نظارت استصوابی شورای نگهبان، هر زمان که اداره کنند، میتوانند این امر را بخوبی با شل و سفت کردن فیلتر نظارتی (۱) کنترل کنند. اما مسیر اداری اصلاحطلبان، مثل اقتدارگرایان خیلی راحت نیست. هر چند آنها در فریب و ریاکاری پیچیده تر عمل میکنند. اینبار طیفی از این جریان رنگ عوض کرده و تمامی استدلال های همیشکی شان را یکباره به فرصت طلبانه ترین شیوه کنار گذاشته، آماده میشوند که با تابلوی بایکوت انتخابات در صحنه سیاسی ظاهر شوند، تا در تنگنای سیاسی، بمصداق « طاعت از دست نیاید گنهی باید كرد - در دل دوست به هر حیله رهی باید كرد.» جایی برای خود دست و پا کنند. درنگاه اول چنین ادعایی، شاید تناقض و یا نقض غرض بنظر برسد اما با نگاه دقیقتر به جزییات گفته ها و نیز ارزیابی سیاستهایشان، چیز دیگری جز، در خوشبینانهترین نگاه ساده لوحی و در نگرش واقع بینانه، ریا و شیادی نمییابیم.
آیا رژیم به یک انتخابات پرشور دیگر اصلا نیازی دارد ؟
در انتخابات گذشته، علی رغم رقابت تنگاتنگ میان اصولگرایان و اصلاحطلبان، از منظر کل حاکمیت جمهوری اسلامی، تحقق مشاركت بالای مردم، نه تنها مطلوب که حیاتی بود. حیاتی تا بدان اندازه که رهبر جمهوری اسلامی مجبور شد که در هر دو انتخابات ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ حتی از مخالفین جمهوری اسلامی نیز بخواهد که در انتخابات شرکت کنند (۲) این امر یعنی داشتن کارتِ پشتوانه مشروعیت، در درجه اول برای کل رژیم چیزی جز بالا بردن قدرت چانه زنی در مذاکرات بین الملی برای تعیین جایگاه خود در نظم امپریالیستی و نیز تثبیت موقعیت داخلی نبود. مشارکتِ نسبتا بالای مردم، تحقق هر دو امر را بمراتب آسان مینمود که در هر دو انتخابات چنین نیز شد. در عرصه بین الملی برای خود موفقیت برجام را به ارمغان آورد و در عرصه داخلی لبه اعتراضات کارگری و مردمی را کندتر کرد.
اما امروز از منظر کل حاکمیت جمهوری اسلامی، مشارکت بالای مردم در انتخاباتِ پیش رو، بنظر نمی آید که از اهمیت قبلی و از الوویت بالایی برخوردار باشد. جمهوری اسلامی پس از مقابله با سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ و نشان دادن عزم و اراده خود برای مقابله نامتقارن نظامی و حتی تهدیدِ کشاندن منطقه به هرج و مرج، هر چند که از نظر اقتصادی بسیار تضعیف شده اما با این وجود خود را در موقعیتی یافته که به مشارکت بالا آنچنان هم نیازمند نباشد. عقد قرار داد ۲۵ ساله اخیر جمهوری اسلامی با چین (۳)، در این رویکردِ رژیم هم بی تاثیر نبوده و به اعتماد به نفس جمهوری اسلامی، در رودررویی با غرب، افزوده است. گرایش بخشی از جناح ها و افراد اصلاح طلب به بایکوت کردن انتخابات یا وانمود به بی تفاوتی را صرفا در این چارچوب میشود ارزیابی کرد. به عبارت دیگر، سیاست بایکوتِ اینگونه جریانات و یا افراد تا حدودی با سیاست کلی رژیم، یعنی ترجیح یک انتخابات « معمولی » به یک انتخابات پرشور، همخوانی و هماهنگی دارد. در این راستا نه تنها موانع جدی بر سر راه مروجین بایکوت گذاشته نمیشود بلکه تا آن حد که قابل کنترل باشد، تشویق نیز میشوند. به هر حال اجازه بدهید اول، هر چند اجمالی به کمپ طرفداران مشارکت در انیخابات بپردازیم
استیصال اصلاحطلبان و تلاش برای سهم خویش در قدرت
با از دست دادن پایگاه اجتماعیشان، به ویژه پس از اعتراضات آبان ۹۸، آشفتگی بیسابقه ای صفوف این طیف را در بر گرفته، تا بدان اندازه که بنظر میرسد در میان محافل قدرت نیز، چندان وزنه برای چانه زنی نداشته باشند. نامه عذرخواهانه، رئیس جمهور اصلاح طلب سابق، خاتمی به خامنه ای، که محتوای آن هرگز علنی نشد (4) ، کاملاً نادیده گرفته شد. تلاش های صادق خرازی (5) برای نزدیك كردن این دو، بدون نتیجه ملموس پایان یافت، در حالی كه انتقاد شدید رهبر انقلاب از ظریف، وزیر امور خارجه (پس از فاش شدن پرونده صوتی وی) ، كه به نظر میرسید كاندیدای مطلوبی در میان میانه روها و اصلاحطلبان باشد، باعث شده است که تا نظرات بسوی افراد رده پایین تر این طیف معطوف شود. بنابراین، توجه به افرادی جلب می شود که میتوانند به پیشینه اعتراض آمیز خود « مباهات کنند » و ترجیحاً زندان را در رزومه سیاسی خود داشته باشند. البته نه هر معترضی، صرفا مسئولان سابق که در انتخابات مناقشه انگیز سال ۱۳۸۸ کنار گذاشته شدند. کسانیکه به نظر می رسد، این توهم را دارند که شانس بیشتری برای انتخاب شدن دارند. مصطفی تاج زاده معاون سابق وزیر کشور در دولت خاتمی و فائزه هاشمی رفسنجانی، دختر اکبر هاشمی رفسنجانی،اینها تنها دو نفر ازافراد زیادی هستند که میخواهند بختشان را بیازمایند.
درخواست و پیشنهاد فائزه هاشمی برای مناظره با رهبر جمهوری اسلامی که در عرض ۳۰ سال رهبری خود نه تنها هیچ مناظره ای نداشته حتی تن به هیچ مصاحبهای هم نداده، صرفاً میتوانست، شوخی تلقی شود که شد. اما تاج زاده کسی که در سال ۸۸ در اعتراض به نتایج انتخابات به زندان افتاد، کسی که مدعی مخالفت با نظارت استصوابی است و با علم بر اینکه قطعا توسط شورای نگهبان رد صلاحیت خواهد شد، با همه این تفاصیل، خود را نامزد انتخابات ریاست جمهوری معرفی کرده و میخواهد که :
…............صدای سرکوبشدگان در ۹۶ و آبان ۹۸، قربانیان فاجعه سقوط هواپیما، حاشیهنشینان و نادیدهگرفتهشدگان........
۶
باشد. این آقا گویا هنوز متوجه نشده که آنچه به اعتراضات سال ۹۶ ویژگی بخشید شعار « اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» بود، که صدای رسای بیزاری از هر دو جناح بود، حالا ایشان خودشان را به کوچه علی چپ زده میخواهد صدای آنها نیز باشد! در ادامه میگوید:
میآیم تا با جلب همکاری رهبر، اصلاح قانوناساسی ممکن شود؛ رهبری دورهای و انتخابی شود »............ استقلال و بیطرفی دستگاه قضایی نهادینه گردد؛ نهادهای موازی در نهادهای قانونی ادغام شوند و آزادی انتخابات تضمین شود»........ « نظامیان صرفا به انجام وظایف ذاتی خود در دفاع از امنیت عمومی و ملی بپردازند و از امور غیرمرتبط با شغل شریف نظامی بپرهیزند .
۷
گفتن چنین حرف هایی از طرف کسی که معاون وزارت کشور بوده و کاملا از کارکرد اداری نهادهای حکومتی آگاه است و میداند انجام چه چیزهایی ممکن و چه چیزهایی ناممکن است، و افزون بر اینها، در اعتراض به نظارت استصوابی و خواندن رهبر جمهوری اسلامی بعنوان عامل ترویج دیکتاتوری، خود به زندان نیز افتاده است، اگر نشانگر شیادی نباشد جز توهم کودکانه و ساده لوحانه چیزی دیگری نیست. ما صرفا همان چیزی را تکرار میکنیم که اسماعیل بخشی کارگر معترض هفت تپه اخیرا در مورد نامزد شدن این آقا گفت:
…....... آقای تاج زاده خودش هم از همه ی عالم بهتر می داند که تایید صلاحیت نمی شود و حضورش با اهداف دیگری است که خودش می داند. فرض کنیم این آقا را تایید صلاحیت هم کردند و خود این آقا شد رئیس جمهور. نظرات تندی هم دارد. آقای تاج زاده! شما مرید آقای خاتمی هستید. آقای خاتمی زمانی که زدند بیرون، گفت من یک تدارکچی بودم. کسی که تجربه ی ریاست جمهوری در این سیستم را دارد و بعد می آید می گوید من یک تدارکچی بودم یقه مرا نگیرید و بعد دوباره می آید و می گوید رای بدهید و از یک کاندیدای دیگر اعلام حمایت می کند، این آدم صادقی نیست و همه ی کسانی که این شکلی دارند فکر می کنند، صداقت ندارند. وقتی چیزی را تجربه کردی و متوجه شدی تهش هیچ چیزی نیست، دوباره بیایی و با کسان دیگری بخواهی تجربه کنی، این دیگر فریب است. این دیگر درجا زدن است.
۸
همان طوریکه در بالا اشاره کردیم، در این دوره، بنظر میرسد که انتخابات پرشور برای رژیم مسئله حیاتی نباشد. رییس جمهور سابق ایران محمود احمدی نژاد، در صحبت های اخیر خود تلویحا به این موضوع اشاره کرده است. کانال دولت بهار نوشت:
........... یک طرف دنبال این است که به بهانه تشدید کرونا، انتخابات را عقب بیندازد تا فرصت پیدا کند و شرایط را به نفع خود تغییر دهد. طرف دیگر هم دنبال این است که در سایه کرونا و مشارکت پایین مردم، نامزد خود را از صندوق دربیاورد. هر دو به دنبال کنار گذاشتن مردم از عرصه تصمیم گیری هستند. جزیره خریدهاند تا درصورت جوشیدن خشم ملت به آنجا فرار کنند!
فعلا از این می گذریم که چنین ادعایی اگر از طرف یک شهروند عادی بیان میشد، قطعا در کمتر از ۲۴ ساعت بازداشت و روانه زندان میشد، اما دنیای حاکمان اسلامی سرمایه، دنیایست مملو از دروغ، نیرنگ و وقاحت. کسی که ۸ سال در مسند قدرت بود، با تنگتر شدن قافیه این روزها لباس اپوزیسیون، حتی از نوع ساختار شکن آنرا بتن کرده است. عوامفریبانه خود را قهرمان ضد اشرافیگری معرفی می کند. او که در نزاع بین دو جناح ارتجاعی حکومت در سال ۱۳۸۸ ( بین خامنه ای و رفسنجانی) همچون غلام حلقه بگوش با بوسه زدن بر دستان خامنه ای، او را یاری کرد که رفسنجانی را به حاشیه براند، حالا که مورد بی مهری خامنه ای قرار گرفته و دو تن از نزدیکترین یارانش به زندان افتاده اند و بقول معروف از اینجا رانده و از آنجا مانده، مدام دست و پا میزند که جایی را در این نظام یا حتی در فردای فروپاشی ان، برای خود پیدا کند. اینکه تمام کنشگریهای این طیف معتقد به فرو پاشی عنقریب رژیم هستند، صرفا نشانگر عمق بحران اقتصادی ست که گریبان رژیم را گرفته است.
در روزها و هفتههای آینده، صدای طیفی که خود را به پرچم تحریم آویزان خواهند کرد و عامدانه و یا نآگاهانه سیاست تحریم را از محتوا خالی خواهند کرد احتمالا زیاد خواهد شد. برای کمونیستها حیاتی ست که از مواضع اصولی تحریم گرایانه خود در قبال سیاست مغشوش بایکوت اصلاحطلبان دفاع کنند.
در انتخابات گذشته، كه مشاركت در آن تشویق میشد، تمام استدلالهاي طرفداران صندوق رأي، اساساً بر « منطقِ » « بین بد و بدتر » همراه با حفظ امنيت كشور بود. استدلال های جعلی مانند « یک پیروزی چشمگیر سایه جنگ را از بین خواهد برد » یا آنطوریکه صاحب نظران دوست داشتند بگویند: این ایران را از « کلنگی » و « یوگسلاویزه » شدن نجات میدهد. این گونه استدلالات در میان اصلاحطلبان از بین نرفته است. آنها دوباره پس از روی کار آمدن دولت جدید، فرصت طلبانه از طرف آنها مطرح خواهند شد. امری ست اجتناب ناپذیر، زیرا سیاست بایکوت آنها، در راستای منافع جناحی، یک سیاست تاکتیکی در درون این سیستم است. این یک گفته مغرضانه و بی پایه و اساس نیست. برای سالها، اصلاحطلبان علت خیلی از مشكلات، از بیكاری گرفته تا تورم بالا را در پائین بودن میزان مشاركت كه منجر به پیروزی اصولگرایان در انتخابات پارلمانی سال ۱۳۸۲ شد، قلمداد میکردند.
رفقای کارگر
تحریم کمونیستی، صرفا بخاطر وجود نظارت استصوابی، اقتدارگرایی رژیم یا حتی در مورد قدرت مطلق رهبر نیست. حتی بدون چنین محدودیتها و امکان برگزاری انتخابات « دموکراتیک »، ما کماکان انتخابات پارلمانی را بیهوده میدانیم، زیرا انتخابات پارلمانی، جوابگوی نیازها و منافع طبقه کارگر نیست. آنها برای محافظت از منافع طبقه حاکم و حفظ وضع موجود طراحی شده اند.
مدت هاست که پارلمان در همه جا کاربرد تاریخی خود را برای طبقه کارگر از دست داده و باید از سر راه برداشته شود. رویدادهای انتخاباتی، به ویژه در دهه گذشته، کاملا نشان داده اند که کارکرد آنها دیگر به هیچ وجه معنادار و منطقی نیست. در سراسر جهان، انتخابات بطور روزافزونی، با ادعای « تقلب » یا حداقل در مورد سلامت برگزاریشان، با « تردید »همراه بوده است. آخرین نمونه آن، انتخابات آمریکا بود که اوج پوچی و جنون را به نمایش گذاشت. نه تنها برای هر کارگر و زحمتکشی که برای هر آزادیخواهی کافیست که در این انتخابات به فاجعه نفاق بین مردم در طرفداری از این یا آن مرتجع بنگرد تا خود را از این مضحکه کنار کشد.
اما این کناره کشیدن، برای کارگران و زحمتکشان نمیتواند همچون طبقات مرفه و پولدار، نظاره گرایانه باشد. ادامه وضع موجود به نفع طبقات مرفه و پولدار است، بنابراین آنها می توانند بی تفاوت باشند. اما کارگران از پس تجمل بی تفاوتی نسبت به آینده خود برنمی آیند. در هیچ کجا، عملکرد منفعلانه، استدلال سیاسی طبقه کارگر علیه انتخابات نبوده و نیست. برعکس، همراه با سیاست تحریم، هر مدعی فعال سیاسی طبقه کارگر، باید راه را به روشی روشن و ملموس، روشی را که کارگران هفت تپه با شعار نان، کار، آزادی، اداره شورایی نشان دادند، توضیح دهد.
همه این شواهد دال برآنست که آینده بدون شک از آن شوراهاست. آن نیرویی که میتواند سایه جنگ را بدور کند، جلوی فروپاشی جامعه را بگیرد، فقط و فقط در توان طبقه کارگر نهفته است. اعتصابات و تظاهرات کارگران در سالهای اخیر نشان داده است که تنها گزینه واقعی و انسانی در دست آنهاست. در مقابل چند دستگی انتخابات طبقه حاکم، هر کسی که آینده ی انسانی، به دور از جنگ و گرسنگی، بدون اپیدمی ویروسی، بدون تخریب محیط زیست ... را بخواهد، شایسته است که خود را در کنار و همراه شعار نان، کار، آزادی، اداره شورایی، بیابد. این شعار چکیده وحدت کارگران و زحمتکشان است. به طور کلی، در هر گفتمان انتخاباتی مطلوبیت اداره شورایی را در تقابل با ایده پارلمانی باید صریح و روشن با رجوع به تجربه اخیر خود کارگران در سازماندهی مبارزاتی شان که هفت تپه نمونه با شکوه آن بود بروشنی و با اعتماد بنفس بیان کرد.
آنچنان که ما قبلا گفته ایم :
در سیستم پارلمانی بورژوایی، نمایندگی به معنای انتقال قدرت به یک فرد برای سال های زیادی است که طی آن نماینده منتخب، ملتزم به اجرای تعهدات خود در قبال رای دهندگان نیست، در مقابل آن، در جنبش کارگری، در مفهوم دموکراسی سوسیالیستی و شورائی, نماینده صرفا اختیارات برای یک برنامه و عمل مشخص را داشته و در هر زمان که مد نظر شورا باشد، قابل فرا خواندن از سمت خود میباشد.
بحران عمیق اقتصادی که با همه گیری کرونا تشدید نیز شده، تمامی جناحهای سرمایه را برای مبرا کردن خود از پیامدها و عواقب آن، یعنی بیکاری، فقر و فلاکت ….به تکاپو انداخته است. مثل همیشه فرصت طلبان و اصلاحطلبان این موقعیت را به غنیمت شمرده سعی میکنند که برای ریشه و علل آن آدرس غلط بدهند. از اینرو غلبه بر سرمایه داری باید در مرکز هر گفتمان سیاسی قرار گیرد.
رفقای کمونیست:
فوری ترین وظیفه ما، که از تکرار گفتن و نوشتن آن دست بر نحواهیم شست، تلاش فوری برای متحد کردن نیروهای پراکنده همه کسانی است که به این نکته پی برده اند که این سیستم دیگر چیزی برای ارائه ندارد. این به معنای ایجاد حزب طبقه کارگر از نوع جدید است: حزبی بین المللی و انترناسیونالیست، که در برنامه اش، از گذشته درس آموزی کرده و آماده تسویه حساب با نقش ضد انقلابی سازمان های اصلاح طلب است. استخوان بندی سیاسی این پیشتاز جدید به شکل گرایش کمونیست انترناسیونالیستی شکل گرفته است. ما یک دولت در انتظار نیستیم بلکه یک نقطه مرجع مستقل برای یک انقلاب کارگری از پایین - تنها نوعی که می توان به ساخت جامعه بر پایه های کاملا جدید امیدوار بود. میباشیم. ما اطمینان داریم که تنها نخواهیم ماند. بحران جهانی سرمایه داری و افزایش شکاف بین اقلیت حاکم را که در تولید هیچ نقشی ندارند و اکثریت قریب به اتفاق توده زحمتکش و فقیر، همانطور که در مبارزات اخیر در ایران شاهد بودیم، بذر آگاهی طبقاتی انقلابی را میکارد.
امروز برداشتن یک قدم کوچک به معنای هزاران قدم فرداست، اگر با اینها موافق هستید، با ما تماس بگیرید! زمان آن همین امروز و همین حالاست!
دامون سعادتی
۱۶ مه ۱۴۰۰
یاداشت ها:
(۱ ) theguardian.com
(۲ ) leftcom.org/fa/articles/2013-12-15/ایران-اتحاد-هیئت-حاکمه-حول-دیپلماسی-هسته%E2%80%8Cای-حسن-روحانی
(۳) ft.com
(۴) donya-e-eqtesad.com/بخش-سایت-خوان-62/3744266-نامه-سیدمحمد-خاتمی-به-رهبر-انقلاب
(۵) iusnews.ir/fa/news-details/389978/صادق-خرازی:-رهبری-از-ته-دلش-خاتمی-را-دوست-دارد!/
(۶) bbc.com
(۷) bbc.com
۸) اسماعيل بخشی: ما معترضيم و رای نمی دهيم! - اخبار روز - سايت سياسی خبری چپ (akhbar-rooz.com
Attachment | Size |
---|---|
ایران: طبقه کارگر و انتخابات | 184.77 KB |
ICT sections
Basics
- Bourgeois revolution
- Competition and monopoly
- Core and peripheral countries
- Crisis
- Decadence
- Democracy and dictatorship
- Exploitation and accumulation
- Factory and territory groups
- Financialization
- Globalization
- Historical materialism
- Imperialism
- Our Intervention
- Party and class
- Proletarian revolution
- Seigniorage
- Social classes
- Socialism and communism
- State
- State capitalism
- War economics
Facts
- Activities
- Arms
- Automotive industry
- Books, art and culture
- Commerce
- Communications
- Conflicts
- Contracts and wages
- Corporate trends
- Criminal activities
- Disasters
- Discriminations
- Discussions
- Drugs and dependencies
- Economic policies
- Education and youth
- Elections and polls
- Energy, oil and fuels
- Environment and resources
- Financial market
- Food
- Health and social assistance
- Housing
- Information and media
- International relations
- Law
- Migrations
- Pensions and benefits
- Philosophy and religion
- Repression and control
- Science and technics
- Social unrest
- Terrorist outrages
- Transports
- Unemployment and precarity
- Workers' conditions and struggles
History
- 01. Prehistory
- 02. Ancient History
- 03. Middle Ages
- 04. Modern History
- 1800: Industrial Revolution
- 1900s
- 1910s
- 1911-12: Turko-Italian War for Libya
- 1912: Intransigent Revolutionary Fraction of the PSI
- 1912: Republic of China
- 1913: Fordism (assembly line)
- 1914-18: World War I
- 1917: Russian Revolution
- 1918: Abstentionist Communist Fraction of the PSI
- 1918: German Revolution
- 1919-20: Biennio Rosso in Italy
- 1919-43: Third International
- 1919: Hungarian Revolution
- 1930s
- 1931: Japan occupies Manchuria
- 1933-43: New Deal
- 1933-45: Nazism
- 1934: Long March of Chinese communists
- 1934: Miners' uprising in Asturias
- 1934: Workers' uprising in "Red Vienna"
- 1935-36: Italian Army Invades Ethiopia
- 1936-38: Great Purge
- 1936-39: Spanish Civil War
- 1937: International Bureau of Fractions of the Communist Left
- 1938: Fourth International
- 1940s
- 1960s
- 1970s
- 1969-80: Anni di piombo in Italy
- 1971: End of the Bretton Woods System
- 1971: Microprocessor
- 1973: Pinochet's military junta in Chile
- 1975: Toyotism (just-in-time)
- 1977-81: International Conferences Convoked by PCInt
- 1977: '77 movement
- 1978: Economic Reforms in China
- 1978: Islamic Revolution in Iran
- 1978: South Lebanon conflict
- 1980s
- 1979-89: Soviet war in Afghanistan
- 1980-88: Iran-Iraq War
- 1980: Strikes in Poland
- 1982: First Lebanon War
- 1982: Sabra and Chatila
- 1986: Chernobyl disaster
- 1987-93: First Intifada
- 1989: Fall of the Berlin Wall
- 1979-90: Thatcher Government
- 1982: Falklands War
- 1983: Foundation of IBRP
- 1984-85: UK Miners' Strike
- 1987: Perestroika
- 1989: Tiananmen Square Protests
- 1990s
- 1991: Breakup of Yugoslavia
- 1991: Dissolution of Soviet Union
- 1991: First Gulf War
- 1992-95: UN intervention in Somalia
- 1994-96: First Chechen War
- 1994: Genocide in Rwanda
- 1999-2000: Second Chechen War
- 1999: Introduction of euro
- 1999: Kosovo War
- 1999: WTO conference in Seattle
- 1995: NATO Bombing in Bosnia
- 2000s
- 2000: Second intifada
- 2001: September 11 attacks
- 2001: Piqueteros Movement in Argentina
- 2001: War in Afghanistan
- 2001: G8 Summit in Genoa
- 2003: Second Gulf War
- 2004: Asian Tsunami
- 2004: Madrid train bombings
- 2005: Banlieue riots in France
- 2005: Hurricane Katrina
- 2005: London bombings
- 2006: Anti-CPE movement in France
- 2006: Comuna de Oaxaca
- 2006: Second Lebanon War
- 2007: Subprime Crisis
- 2008: Onda movement in Italy
- 2008: War in Georgia
- 2008: Riots in Greece
- 2008: Pomigliano Struggle
- 2008: Global Crisis
- 2008: Automotive Crisis
- 2009: Post-election crisis in Iran
- 2009: Israel-Gaza conflict
- 2020s
- 1920s
- 1921-28: New Economic Policy
- 1921: Communist Party of Italy
- 1921: Kronstadt Rebellion
- 1922-45: Fascism
- 1922-52: Stalin is General Secretary of PCUS
- 1925-27: Canton and Shanghai revolt
- 1925: Comitato d'Intesa
- 1926: General strike in Britain
- 1926: Lyons Congress of PCd’I
- 1927: Vienna revolt
- 1928: First five-year plan
- 1928: Left Fraction of the PCd'I
- 1929: Great Depression
- 1950s
- 2010s
- 2010: Greek debt crisis
- 2011: War in Libya
- 2011: Indignados and Occupy movements
- 2011: Sovereign debt crisis
- 2011: Tsunami and Nuclear Disaster in Japan
- 2011: Uprising in Maghreb
- 2014: Euromaidan
- 2016: Brexit Referendum
- 2017: Catalan Referendum
- 2019: Maquiladoras Struggle
- 2010: Student Protests in UK and Italy
- 2011: War in Syria
- 2013: Black Lives Matter Movement
- 2014: Military Intervention Against ISIS
- 2015: Refugee Crisis
- 2018: Haft Tappeh Struggle
- 2018: Climate Movement
People
- Amadeo Bordiga
- Anton Pannekoek
- Antonio Gramsci
- Arrigo Cervetto
- Bruno Fortichiari
- Bruno Maffi
- Celso Beltrami
- Davide Casartelli
- Errico Malatesta
- Fabio Damen
- Fausto Atti
- Franco Migliaccio
- Franz Mehring
- Friedrich Engels
- Giorgio Paolucci
- Guido Torricelli
- Heinz Langerhans
- Helmut Wagner
- Henryk Grossmann
- Karl Korsch
- Karl Liebknecht
- Karl Marx
- Leon Trotsky
- Lorenzo Procopio
- Mario Acquaviva
- Mauro jr. Stefanini
- Michail Bakunin
- Onorato Damen
- Ottorino Perrone (Vercesi)
- Paul Mattick
- Rosa Luxemburg
- Vladimir Lenin
Politics
- Anarchism
- Anti-Americanism
- Anti-Globalization Movement
- Antifascism and United Front
- Antiracism
- Armed Struggle
- Autonomism and Workerism
- Base Unionism
- Bordigism
- Communist Left Inspired
- Cooperativism and autogestion
- DeLeonism
- Environmentalism
- Fascism
- Feminism
- German-Dutch Communist Left
- Gramscism
- ICC and French Communist Left
- Islamism
- Italian Communist Left
- Leninism
- Liberism
- Luxemburgism
- Maoism
- Marxism
- National Liberation Movements
- Nationalism
- No War But The Class War
- PCInt-ICT
- Pacifism
- Parliamentary Center-Right
- Parliamentary Left and Reformism
- Peasant movement
- Revolutionary Unionism
- Russian Communist Left
- Situationism
- Stalinism
- Statism and Keynesism
- Student Movement
- Titoism
- Trotskyism
- Unionism
Regions
User login
This work is licensed under a Creative Commons Attribution 3.0 Unported License.